نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 167
است چيزى كه
مرده است زنده شود با اينكه مرگ و زندگى متنافيند؟ جواب مىدهد: هيچ استبعادى در
اين نيست، براى اينكه آب و آتش هم با هم متنافيند، مع ذلك خدا از درخت تر و سبز
آتش براى شما قرار داده و شما همان آتش را شعلهور مىكنيد.
و
مراد از شجر - به طورى كه در بين مفسرين[1]
معروف است درخت مرخ- به فتحه ميم و سكون را و خا- و درخت عفار- به فتحه عين- است
كه اين دو درخت، چنين وضعى دارند كه هر گاه به يكديگر ساييده شوند مشتعل مىگردند
و در قديم مردم براى تهيه آتش قطعهاى از شاخه اين درخت و قطعهاى ديگر از شاخه آن
مىگرفتند، و با اينكه سبز و تر بودند، عفار را در زير و
مرخ را روى آن قرار داده و به يكديگر مىساييدند، و هر دو به اذن خدا آتش
مىگرفتند. پس مرده را زنده كردن، عجيبتر از مشتعل كردن آتش از چوب تر نيست، با
اينكه آب و آتش دو چيز متضادند.
(أَ وَ لَيْسَ الَّذِي خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِقادِرٍ عَلى أَنْ
يَخْلُقَ مِثْلَهُمْ بَلى وَ هُوَ الْخَلَّاقُ الْعَلِيمُ)
استفهام در آيه استفهام انكارى است، و آيه شريفه بيان همان حجت است كه در سابق در
جمله(قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ)
آمده بود، چيزى كه هست اين بيان از بيان قبلى به ذهن نزديكتر است، چون در بيان
سابق ايجاد بار اول انسان را دليل مىگرفت بر اينكه قادر است بر زنده كردن ايشان
در آخرت، ولى در اين آيه خلقت آسمانها و زمين را كه به حكم و جدان و به فرموده خود
خداى تعالى(لَخَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَكْبَرُ مِنْ خَلْقِ
النَّاسِ)[2]
بزرگتر از خلقت انسانهاست، دليل گرفته بر قدرت او.
پس
در حقيقت برگشت معناى آيه به اين مىشود كه: چگونه ممكن است كسى اين جرأت را به
خود بدهد كه بگويد خدايى كه عالم آسمانها و زمين را با آن وسعتى كه دارند خلق
كرده، و آن نظام عام عجيب را در سراسر آن برقرار كرده، به طورى كه تك تك نظامهاى
جزئى آن دهشتآور و محير العقول است، و يك نمونه آن نظامهاى موجود در خصوص عالم
انسانى است، نمىتواند مثل همين مردم را دوباره خلق كند؟ نه، هرگز چنين چيزى ممكن
نيست، بلكه او قادر است، چون او خلاقى است عليم. و در اينكه مراد از خلق كردن مثل
كفار در قيامت چيست اقوال مختلفى هست.