نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 17 صفحه : 148
فايدهاى
ندارد.
چهارم
اينكه: جمله (هذا ما وَعَدَ الرَّحْمنُ) جملهاى است مركب از
مبتدا و خبر. و اينكه بعضى[1]
گفتهاند: كلمه هذا صفت است براى مرقد، چون گاهى اسم اشاره
تاويل به مشتق مىشود، و كلمه ما مبتدا و خبرش محذوف است و تقديرش
چنين است: چه كسى ما را از اين خوابگاهمان برانگيخت، آنچه رحمان وعده داده حق
است دور از فهم است.
(إِنْ كانَتْ إِلَّا صَيْحَةً واحِدَةً فَإِذا هُمْ جَمِيعٌ لَدَيْنا
مُحْضَرُونَ) در اين جمله اسم كانت حذف شده، و تقدير كلام چنين
است ان كانت الصيحة الا صيحة واحدة يعنى آن صيحه و نفخهاى كه ايشان
را ناگهانى رسيد، و بدون درنگ و مهلت همه را نزد ما حاضر ساخت، نبود مگر يك نفخه و
صيحه.
و
تعبير به لدينا- نزد ما بدين جهت است كه روز قيامت روز حضور نزد خدا
است براى فصل قضا و رسيدگى به حساب اعمال و حقوقى كه مردم از يكديگر ضايع
كردهاند.
(فَالْيَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ لا تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ
تَعْمَلُونَ) يعنى در آن روز در بينشان به عدل قضاوت مىشود. و به حق حكم مىشود
و در نتيجه هيچ كس به هيچ وجه ستم نمىشود.
جمله(وَ لا تُجْزَوْنَ إِلَّا ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ) عطف تفسيرى
است براى جمله(فَالْيَوْمَ لا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً) و
در حقيقت بيانى برهانى براى نبودن ظلم در آن روز است، چون دلالت مىكند بر اينكه
جزاى اعمال هر صاحب عملى در آن روز خود اعمال اوست، ديگر با چنين جزايى ظلم تصور
ندارد، براى اينكه ظلم عبارت است از بيجا مصرف كردن چيزى، ولى عمل كسى را جزاى
عملش قرار دادن، بىجا مصرف كردن جزا نيست، و بهتر از آن تصور ندارد، چه جزايى
عادلانهتر از اينكه عين عمل كسى را مزد عملش قرار دهند؟
خطابى
كه در اين آيه است كه مىفرمايد: امروز خود اعمالتان را جزاى اعمالتان قرار
مىدهند با اينكه روز قيامت هنوز نيامده، از باب تمثيل قيامت و احضار آن و
احضار مردمى است كه در آن هستند، و اين خود عنايتى است در كلام كه گوينده آينده را
احضار كند، و با مردمى كه در آينده قرار مىگيرند، سخن بگويد.