responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 101

اين آيه را فرستاد:(إِنَّا نَحْنُ نُحْيِ الْمَوْتى‌ وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ) رسول خدا 6 ايشان را خواست و فرمود: خدا آثار شما را هم مى‌نويسد، و آيه را برايشان خواند ايشان قانع شده در جاى خود باقى ماندند[1].

و باز در همان كتاب است كه: فاريابى، احمد، عبد بن حميد، ابن ماجه- در كتاب زهد- ابن جرير، ابن منذر، طبرانى، و ابن مردويه از ابن عباس روايت كرده‌اند كه گفت:

منزلهاى انصار از مسجد دور بود، خواستند به نزديك مسجد كوچ كنند، آيه‌(وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ) نازل شد پس با خود گفتند، در همان محل خود باقى مى‌مانيم‌[2].

مؤلف: اشكالى كه در اين دو روايت هست، عين همان اشكالى است كه: در روايات قبل بود.

[چند روايت در باره عمل، در ذيل جمله:(وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ)، و در باره اينكه امام مبين على 7 است‌]

و نيز در همان كتاب آمده كه: ابن ابى حاتم، از جرير بن عبد اللَّه بجلى روايت كرده كه گفت: رسول خدا 6 فرمود: هر كس سنت نيكى را باب كند، مادامى كه در دنيا مردمى به آن سنت عمل مى‌كنند، ثواب آن اعمال را به حساب اين شخص هم مى‌گذارند، بدون اينكه از اجر عامل آن كم بگذارند، و هر كس سنت زشتى در بين مردم باب كند، مادامى كه در دنيا مردمى به اين سنت عمل مى‌كنند وزر آن عمل‌ها را به حساب او نيز مى‌گذارند، بدون اينكه از وزر عامل آن كم بگذارند. آن گاه اين آيه را تلاوت كردند:(وَ نَكْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُمْ)[3].

و در تفسير قمى در ذيل جمله‌(وَ كُلَّ شَيْ‌ءٍ أَحْصَيْناهُ فِي إِمامٍ مُبِينٍ) فرموده: يعنى در كتابى مبين، و آن محكم است، يعنى تاويل نمى‌خواهد. و ابن عباس از امير المؤمنين (ع) روايت كرده كه فرمود: به خدا سوگند منم امام مبين، كه ما بين حق و باطل جدايى مى‌اندازم، و اين را از رسول خدا 6 ارث برده‌ام‌[4].

و در كتاب معانى الاخبار به سند خود از ابى الجارود، از امام باقر از پدرش، از جدش (ع) از رسول خدا 6 روايت آورده كه در ضمن حديثى در باره على (ع) فرمود: او امامى است كه: خداى تعالى علم هر چيزى را در او احصاء كرده است‌[5].


[1] ( 1 و 2 و 3) الدر المنثور، ج 5، ص 260.

[2] ( 1 و 2 و 3) الدر المنثور، ج 5، ص 260.

[3] ( 1 و 2 و 3) الدر المنثور، ج 5، ص 260.

[4] تفسير قمى، ج 2، ص 212.

[5] معانى الاخبار، ص 95، ط جامعه مدرسين.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 17  صفحه : 101
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست