responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 16  صفحه : 589

خدا است، ديگر چگونه تصور مى‌شود كه آدمى بتواند از قدرت خدا فرار كند؟ با اينكه خدا از من به من نزديك‌تر است، و يا چگونه ممكن است آدمى از قدرت ملائكه‌اش بگريزد، و از قلم بيفتد، با اينكه ملائكه مكرم كه اوامر را از خدا مى‌گيرند، ديگر هيچ حاجبى و حائلى بين آنان و خدا نيست، و حتى واسطه‌اى هم در كار ندارند.

پس اينكه فرمود:(وَ أُخِذُوا مِنْ مَكانٍ قَرِيبٍ) نوعى تمثيل براى نزديكى خداى تعالى به آدمى است، تمثيل همان معنايى كه ما از قرب مى‌كنيم، چون قرب و بعد ما كه در زندان زمان و مكان قرار داريم، غير از قرب و بعد در دستگاه الهى است، و اگر بخواهيم از آن گفتگو كنيم، بايد تمثيل بياوريم و گر نه واقع قضيه مهم‌تر از آن است كه بتوان تصورش كرد.

(وَ قالُوا آمَنَّا بِهِ وَ أَنَّى لَهُمُ التَّناوُشُ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ) كلمه تناوش به معناى تناول و گرفتن است، و ضمير در به - به طورى كه از سياق بر مى‌آيد- به قرآن بر مى‌گردد.

و مراد از اينكه فرمود از مكانى دور مى‌گيرند، اين است كه در عالم آخرت هستند، كه عالم تعيين جزاء است، و آن بسيار دور است از دنيا، كه جاى عمل و محل اكتساب اختيارى است، چون در اين عالم براى كفار غيب، شهادت، و شهادت، غيب شده، هم چنان كه آيه بعدى بدان اشاره مى‌نمايد.

(وَ قَدْ كَفَرُوا بِهِ مِنْ قَبْلُ وَ يَقْذِفُونَ بِالْغَيْبِ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ) اين جمله حال از ضمير در جمله‌(وَ أَنَّى لَهُمُ التَّناوُشُ) است. و مراد از جمله‌(وَ يَقْذِفُونَ بِالْغَيْبِ مِنْ مَكانٍ بَعِيدٍ) اين است كه از عالم دنيا در باره عالم آخرت نسبتهاى نسنجيده مى‌دهند، با اينكه بغير از پندار و مظنه دليلى ندارند، و با اينكه اصلا آخرت غايب از حواس اينهاست، و با اين حال چگونه مى‌گويند بعثى و بهشتى و دوزخى نيست؟ بعضى‌[1] از مفسرين گفته‌اند: مراد از اين جمله اين است كه به رسول خدا 6 نسبت ناروا مى‌دهند، و او را ساحر و دروغگو و مفترى و شاعر مى‌خوانند.

عنايت در اين آيه همه در اين است كه دنيا نسبت به آخرت مكانى است بعيد، هم چنان كه در جمله قبل آخرت را نسبت به دنيا مكانى بعيد مى‌خواند.

و معناى هر دو آيه با هم اين است كه: مشركين وقتى گرفتار مى‌شوند، مى‌گويند: ما به حق كه همان قرآن است ايمان آورديم، و كجا و كى مى‌توانند ايمان به قرآن را تناول‌


[1] مجمع البيان، ج 8، ص 398، جزء 22.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 16  صفحه : 589
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست