responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 16  صفحه : 131

و اگر در آيه مورد بحث اكتفاء كرد به اينكه رسول خدا 6 قسمت اول كلام موسى را به مردم بگويد، و قسمت دوم آن را يعنى جمله‌(وَ مَنْ تَكُونُ لَهُ عاقِبَةُ الدَّارِ) را، در آيه مورد بحث نياورد، شايد از اين جهت بوده كه سياق كلام، سياق اشاره است، و مثل اينكه قرار بوده از حد اشاره تجاوز نشود، هم چنان كه اين معنا از جمله‌(لَرادُّكَ إِلى‌ مَعادٍ)، كه خطاب را در آن متوجه رسول خود كرده، و كلمه معاد را نكره آورده، نيز استشمام مى‌شود.

و به هر حال مراد از جمله‌(مَنْ جاءَ بِالْهُدى‌) شخص رسول خدا 6، و مراد از جمله‌(وَ مَنْ هُوَ فِي ضَلالٍ مُبِينٍ)، مشركين از قوم اوست و اختلاف سياق دو جمله- كه در اولى فرمود: كسى كه هدايت آورده ، و در دومى فرمود: و آن كسى كه در ضلالتى آشكار است ، با اينكه جا داشت، در جمله اول هم بفرمايد: آن كس كه در هدايت است، و خلاصه مقابله را بين هدايت آن جناب و ضلالت مشركين نينداخت، بلكه بين هدايت آوردن آن حضرت، و ضلالت مشركين انداخت- براى اين است كه تكذيب مشركين متوجه خود آن جناب نبود، بلكه طبعا تكذيبشان متوجه دين آن حضرت بود.

مفسرين‌[1] در جمله‌(أَعْلَمُ مَنْ جاءَ بِالْهُدى‌) گفته‌اند: كلمه من در باطن منصوب است به فعل مقدر، كه كلمه اعلم بر آن دلالت دارد، و تقدير كلام يعلم من جاء بالهدى است يعنى او مى‌داند چه كسى هدايت آورده . و اين را بر اساس آنچه مشهور است گفته‌اند كه فعل افعل التفضيل (كه در فارسى در آخر آن كلمه تر مى‌آيد مى‌گويند بالاتر، پايين‌تر و ...) مفعول به را نصب نمى‌دهد، ناگزير آن را به فعل يعلم تبديل كرده‌اند.

و بعضى‌[2] از مفسرين گفته‌اند: كلمه من منصوب است به همان اعلم ، چيزى كه هست كلمه اعلم در اينجا به معناى عالم است. ولى هيچ دليلى بر گفته خود ندارند. من هيچ ياد ندارم كه كسى گفته باشد كلمه من منصوب است به حذف حرف جر، با اينكه حرف بدى نيست، و دليلى بر منع آن نداريم، و خلاصه مى‌توان گفت كه كلمه من هر چند ظاهرش به خاطر اينكه اصلا حركت برنمى‌دارد منصوب نيست، ولى در باطن منصوب است، چون حرف جرى بر سر داشته و افتاده، زيرا اصلش اعلم بمن جاء بوده، و در ادب عرب هر جا كه حرف جرى از روى كلمه‌اى بيفتد آن كلمه، منصوب (با صداى بالا) خوانده مى‌شود.


[1] ( 1 و 2) روح المعانى، ج 20، ص 129.

[2] ( 1 و 2) روح المعانى، ج 20، ص 129.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 16  صفحه : 131
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست