responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 16  صفحه : 123

كرده‌ام؟

اطرافيان قارون فرستادند نزد آن زن كه بيا و شهادت بده، چون آمد، پرسيدند در باره موسى (ع) چه شهادت مى‌دهى؟ موسى (ع) از او پرسيد تو را به خدا سوگند راست بگو، زن گفت: چون مرا به خدا سوگند مى‌دهى (راستش را مى‌گويم) اين مردم مرا خواستند و مزدى برايم مقرر كردند تا در برابرش من تو را متهم به زناى با خود كنم، و اينك شهادت مى‌دهم تو از اين تهمت برى هستى، و نيز شهادت مى‌دهم بر اينكه تو رسول خدايى.

موسى با چشم گريان به سجده افتاد، خداى تعالى به وى وحى فرستاد كه چرا مى‌گريى؟ با اينكه من زمين را مسخر تو كرده‌ام، به زمين فرمان بده تا قارون را ببلعد، كه اگر فرمانش دهى اطاعتت مى‌كند.

موسى (ع) سر از سجده برداشت، و به زمين فرمود: قارون و اطرافيانش را بگير، زمين آنان را تا اعقاب پاهايشان در خود فرو برد، همين كه وضع را چنين ديدند، از در التماس فرياد زدند: اى موسى اى موسى! موسى (ع) مجددا فرمان داد بگير ايشان را، پس زمين آنان را تا گردنهايشان فرو برد، مجددا فريادشان به يا موسى يا موسى بلند شد، بار سوم موسى (ع) فرمان داد كه بگير ايشان را، پس زمين همه‌شان را در خود فرو برد، و خداى تعالى به موسى وحى فرستاد كه: بندگان من هر چه تو را خواندند و تضرع كردند اجابت نكردى، به عزتم سوگند اگر مرا مى‌خواندند اجابتشان مى‌كردم.

ابن عباس مى‌گويد: اين است معناى آيه شريفه كه مى‌فرمايد:(فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ الْأَرْضَ) كه زمين قارون و اتباعش را تا طبقه تحتانى خود فرو برد[1].

مؤلف: در كتاب مزبور از عبد الرزاق، و ابن ابى حاتم، از ابن نوفل هاشمى، نيز همين قصه روايت شده، چيزى كه هست در روايات مذكور آمده كه آن زن را در مجلس قارون آوردند، تا به عنوان شكايت از موسى آن تهمت را پيش قارون بزند، ولى وقتى حضور بهم رسانيد، نزد همه حضار شهادت داد به برائت موسى، و اين خبر به گوش موسى رسيد، و نزد خدا از قارون و رفقايش شكوه كرد، خدا هم او را بر قارون مسلط كرد.

مرحوم قمى در تفسير خود در اين داستان گفته: موسى (ع) خودش نزد قارون آمد، و حكم زكات را به وى ابلاغ نمود، قارون او را استهزاء كرده و از خانه‌اش بيرون راند، موسى (ع) نزد پروردگارش از رفتار قارون شكوه كرد، خدا هم او را بر


[1] الدر المنثور، ج 5، ص 136.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 16  صفحه : 123
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست