نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 16 صفحه : 112
و اين نيز
وجه بدى نيست. البته در اين ميان وجوه ديگرى نيز هست كه چون با سياق آيه سازگارى
ندارد ذكر نشد.
(وَ أَحْسِنْ كَما أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ)- يعنى
زيادى را از باب احسان به ديگران انفاق كن، همان طور كه خدا از باب احسان به تو
انفاق كرده، بدون اينكه تو مستحق و مستوجب آن باشى، اين جمله بنا بر وجه اول از
قبيل عطف تفسير است، براى جمله(وَ لا تَنْسَ نَصِيبَكَ
مِنَ الدُّنْيا)، و بنا بر وجه دوم به منزله متمم آن است.
(وَ لا تَبْغِ الْفَسادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ
الْمُفْسِدِينَ)- يعنى در طلب فساد در زمين مباش، و از آنچه خدا
از مال و جاه و حشمت به تو داده استعانت در فساد مجوى، كه خدا مفسدان را دوست
نمىدارد، چون بناى خلقت بر صلاح و اصلاح است.
[پاسخ
مستكبرانه قارون: اموال من حاصل كاردانى و مهارت خودم مىباشد و كسى در آن سهيم
نبوده حق مداخله ندارد]
(قالَ
إِنَّما أُوتِيتُهُ عَلى عِلْمٍ عِنْدِي ... ) شكى نيست
در اينكه اين جمله پاسخى بوده كه قارون از همه گفتار مؤمنين از قومش، و نصيحتهاى
آنان، داده، چون اساس گفتار آنان بر اين معنا بود كه آنچه وى از مال و ثروت داشته،
خدا به او داده، و احسان و فضلى از خدا بوده، و خود او استحقاق آن را نداشته، پس
واجب است كه او هم با اين فضل خدا خانه آخرت را طلب كند، و آن را در راه احسان به
مردم انفاق نمايد، و با تكبر و استعلا و طغيان در زمين فساد برنينگيزد.
لذا
قارون در پاسخ آنان، اين اساس را تخطئه كرده و گفته است كه آنچه من دارم احسان خدا
نيست، و بدون استحقاق به دستم نيامده، و ادعا كرده كه همه اينها در اثر علم و
كاردانى خودم جمع شده، پس من از ميان همه مردم استحقاق آن را داشتهام، چون راه
جمع آورى مال را بلد بودم، و ديگران بلد نبودند، و وقتى آنچه به دستم آمده به
استحقاق خودم بوده، پس خود من مستقل در مالكيت و تصرف در آن هستم، هر چه بخواهم
مىتوانم بكنم، مىتوانم آن را مانند ريك در انواع لذتها و گسترش نفوذ و سلطنت، و
بدست آوردن مقام و رسيدن به هر آرزوى ديگرى صرف كنم، و سزاوار هم نيست كه كسى در
كارم مداخله كند.
و
اين پندار غلطى كه در مغز قارون جاى گرفته بود و كار او را به هلاكت كشانيد، كار
تنها او نبوده و نيست، بلكه همه ابناى دنيا كه ماديات در مغزشان رسوخ كرده، به اين
پندار غلط مبتلا هستند، هيچ يك از آنان آنچه را كه دست تقدير برايشان نوشته و
اسباب ظاهرى هم با آن مساعدت كرده، از اين فكر غلط بدور نيستند كه همه را از لياقت
و كاردانى خود بدانند و خيال كنند مال فراوانشان و عزت زودگذر، و نيروى عاريهاى،
همه از هنرمندى و كاردانى و لياقت خود آنان است، اين خودشانند كه كار مىكنند، و
كارشان نتيجه مىدهد،
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 16 صفحه : 112