responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 99

ملتزم مى‌گردد. ولى روز قيامت. ظرف پاداش عمل است، ديگر نه فعلى هست، نه التزام به فعلى. و در آن ظرف همه اسباب كه يكى از آنها انساب است از كار مى‌افتد و ديگر انساب اثر و خاصيتى ندارد.

(وَ لا يَتَساءَلُونَ)- در اين جمله روشن‌ترين آثار انساب را يادآور شده، و آن احوال پرسى ميان دو نفر است كه با هم نسبت دارند، چون در دنيا به خاطر احتياجى كه در جلب منافع و رفع مضار به يكديگر داشتند، وقتى به هم مى‌رسيدند احوال يكديگر را مى‌پرسيدند، ولى امروز كه روز قيامت است ديگر كسى احوال كسى را نمى‌پرسد.

خواهى گفت: اين معنا با آيات ديگر كه تسائل را اثبات مى‌كند منافات دارد، مانند: آيه‌(وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى‌ بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ)[1] در پاسخ مى‌گوييم: نه، منافات ندارد، زيرا اين آيه مربوط به تسائل اهل بهشت بعد از ورود به بهشت، و تسائل اهل جهنم بعد از ورود به جهنم است، و آيه مورد بحث مربوط به تسائل در پاى حساب و حكم است، و تسائل اهل محشر را در آن هنگام نفى مى‌كند.

( فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ‌) ...(فِي جَهَنَّمَ خالِدُونَ ) كلمه موازين جمع ميزان و يا جمع موزون است، و موزون عبارت است از همان اعمالى كه آن روز سنجيده مى‌شود و درباره معناى ميزان و سنگينى و سبكى آن در تفسير سوره اعراف كلامى گذرانديم.

(تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَ هُمْ فِيها كالِحُونَ) در مجمع البيان گفته كلمه لفح و همچنين نفح به يك معنا است، با اين تفاوت كه لفح تاثير بيشتر و كاريتر دارد، كه عبارت است از مسموميت جلدى كه پوست صورت را خراب مى‌كند، ولى نفح به معناى باد شديدى است كه پوست صورت را اذيت كند و كلمه كالح از كلوح است كه به معناى جمع شدن و خشكيدن لبها است، به طورى كه ديگر نتواند دندانها را بپوشاند[2].

و معناى آيه اين است كه لهيب و هرم آتش آن چنان به صورتهايشان مى‌خورد كه لبهايشان را مى‌خشكاند، به طورى كه دندانهايشان نمايان مى‌شود، مانند: سر گوسفندى كه روى آتش گرفته باشند.


[1] رو به يكديگر آورده احوال هم را مى‌پرسيدند. سوره صافات، آيه 27.

[2] مجمع البيان، ج 7، ص 118 و 119.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 99
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست