نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 98
بعضى[1]
گفتهاند: مراد از آيه اين است كه بين ايشان و بين دنيا حاجز و حائلى است كه
نمىگذارد ايشان تا روز قيامت ديگر به دنيا باز گردند، بعد از قيامت هم كه ديگر بر
نگشتن معلوم است پس اين جمله مىخواهد بر نگشتن به دنيا را تاكيد كند و به كلى
مايوسشان نمايد.
ولى اين حرف صحيح نيست، چون از ظاهر سياق بر مىآيد كه حائل و برزخ
مذكور بين دنيا و روز قيامت كه در آن مبعوث مىشود امتداد دارد نه بين ايشان و
برگشت به دنيا، چون اگر مراد حائل ميان ايشان و بر گشت به دنيا بود قيد(إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ)
لغو مىشد، البته نه از اين جهت كه مفهوم جمله تا روز قيامت بر
نمىگردند اين است كه بعد از قيامت بر مىگردند و آن هم محال است، بلكه از
اين جهت كه اصل اين تقييد لغو است و لو اينكه از خارج يا از آيات ديگر دانسته
باشيم كه بعد از قيامت بازگشت محال است.
علاوه بر اين، بين اين سخن كه گفتند: پس، اين جمله مىخواهد بر
نگشتن به دنيا را تاكيد كند، و به كلى مايوسشان نمايد و اينكه
مىگويند بر نگشتن بعد از قيامت مفهوم از خارج است نظير تناقض است، بلكه بر
گشت معنا به اين مىشود كه بخواهد بر نگشتن مطلق را كه از كلمه كلا استفاده
مىشود با بر نگشتن موقت محدود به حد(إِلى يَوْمِ
يُبْعَثُونَ) تاكيد كند (دقت بفرماييد).
(فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ
يَوْمَئِذٍ وَ لا يَتَساءَلُونَ) مراد از اين نفخه، نفخه دوم
صور است كه در آن همه مردگان زنده مىشوند، نه نفحه اول كه زندگان در آن مىميرند،
هم چنان كه بعضى[2]
پنداشتهاند، چون نبودن انساب و پرسش و سنگينى ميزان و سبكى آن و ساير جزئيات همه
از آثار نفخه دوم است.
[مقصود از اينكه در قيامت حسب و نسبى در بين نيست و كسى از حال
ديگرى نمىپرسد]
و در جمله(فَلا أَنْسابَ
بَيْنَهُمْ) آثار انساب را با نفى اصل آن نفى كرده، نه اينكه واقعا در آن روز
انساب نباشد، (زيرا انساب چيزى نيست كه به كلى از بين برود)، بلكه مراد اين است كه
در آن روز انساب خاصيتى ندارد، چون در دنيا كه انساب محفوظ و معتبر است، به خاطر
حوايج دنيوى است. و زندگى اجتماعى دنيا است كه ما را ناگزير مىسازد تا خانواده و
اجتماعى تاسيس كنيم. و وقتى اين كار را كرديم، باز مجبور مىشويم عواطف طرفينى، و
تعاون و تعاضد و ساير اسباب را كه مايه دوام حيات دنيوى است معتبر بشماريم آن كه
فرزند خانواده است به وظايفى ملتزم مىشود، و آن كه پدر و يا مادر خانواده است به
وظايفى ديگر