responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 78

كه پس خداى سبحان مالك و مدبر امر انسان است، چون اين تدبير، تدبير تكوينى است كه از خلقت و ايجاد جدا نيست و اين تدبير عبارت است از فعل و انفعالى كه به خاطر روابطى مختلف كه در ميان آنها تكوين شده جريان دارد، پس تنها خداى سبحان رب و مدبر انسانها در امور ايشان است، و بازگشت ايشان به سوى او است. جمله‌(أَ فَلا تَعْقِلُونَ) توبيخ كفار و تحريك ايشان بر توجه و سپس ايمان آوردن است.

(بَلْ قالُوا مِثْلَ ما قالَ الْأَوَّلُونَ) اضراب از نفى سابق است، آن نفيى كه استفهام قبلى، آن را مى‌رسانيد، و معنايش اين است كه: آيا نمى‌خواهيد بفهميد؟ و در جواب مى‌فرمايد نفهميدند بلكه به جاى فهميدن همان حرفى را از سر گرفتند كه كفار گذشته مى‌گفتند.

و در اينكه سخن كفار عصر قرآن را به سخن كفار گذشته تشبيه كرد اشاره به اين است كه تقليد از پدران، ايشان را از پيروى حق باز مى‌دارد، و به وضعى دچار مى‌كند كه ديگر با آن وضع، دين اثر خود را نمى‌بخشد و آن عبارت از انكار معاد، و ركون به زندگى مادى، و فرورفتگى به ماديات است، كه سنتى جارى در گذشتگان ايشان بوده، و در خود ايشان نيز جريان دارد.

[استبعاد و سپس انكار بعث و معاد از جانب كافران‌]

(قالُوا أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَبْعُوثُونَ) اين آيه بيان همان سخنى است كه قبلا فرمود: همان را مى‌گويند كه گذشتگان ايشان مى‌گفتند و اين سخن اساسش استبعاد است، و اساس ديگرى ندارد.

( لَقَدْ وُعِدْنا نَحْنُ وَ آباؤُنا هذا مِنْ قَبْلُ إِنْ هذا إِلَّا أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ .)

كلمه اساطير به معناى اباطيل و احاديث خرافى است و مفرد آن اسطورة مى‌باشد، مانند اكاذيب كه مفردش اكذوبة ، و نيز اعاجيب كه مفردش اعجوبة است. و اگر مساله بعث را كه يك چيز است با اساطير كه جمع است تعبير فرموده، از اين باب است كه همين مفرد (بعث) مجموع وعده‌هايى است كه هر يك آنها اسطوره‌اى است مانند احياى مردگان و همه را يك جا جمع كردن و محشور نمودن و به حساب همه رسيدن. و نيز مانند بهشت و دوزخ و ساير خصوصيات قيامت. و كلمه هذا اشاره به داستان بعث است، و كلمه من قبل به طورى كه از سياق جمله برمى‌آيد متعلق به كلمه وعدنا است.

معناى آيه اين است كه: وعده بعث يك وعده قديمى است و حرف تازه‌اى نيست، ما سوگند مى‌خوريم كه همين وعده را قبلا نيز به ما و به پدران ما دادند و اين وعده جز يك مساله خرافى كه انسانهاى اول آن را به صورت زنده شدن مردگان، و رسيدگى به حساب اعمال و جمعى را

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 15  صفحه : 78
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست