نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 15 صفحه : 466
آثار كمال را نداشته باشد.
پس همانطور كه واجب است براى به كمال رساندن نفس، آثار كمال را كه
همان اعمال صالح است بياوريم، و در آن تمرين و ممارست داشته، همواره با آن رياضت و
جهاد با نفس كنيم، همچنين بعد از به كمال رسيدن نفس نيز بايد به آن آثار، مداومت
داشته باشيم، تا دوباره نفس ما از كمال، رو به نقص نگذارد. پس ما دامى كه انسان
وابسته به زندگى زمينى است چارهاى ندارد جز اينكه زحمت تكليف را تحمل نمايد و ما
در بعضى از ابحاث گذشته كلامى در اين باره گذرانديم.
[اشاره به اينكه در دعوت دينى استثناء و تبعيض راه ندارد ((وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ))]
(وَ أَنْذِرْ عَشِيرَتَكَ الْأَقْرَبِينَ) در مجمع البيان گفته: عشيره انسان ، قرابت و خويشان او
است و اگر خويشاوندان آدمى را عشيره خواندهاند، از اين باب است كه با آدمى معاشرت
دارند و آدمى با آنان معاشرت مىكند[1].
و اگر بعد از نهى رسول خدا 6 از شرك و انذارش، در جمله مورد بحث،
عشيره اقربين، يعنى خويشاوندان نزديكتر را اختصاص به ذكر داد، براى افاده و اشاره
به اين نكته است كه در دعوت دينى استثناء راه ندارد و اين دعوت، قوم و خويش
نمىشناسد و فرقى ميان نزديكان و بيگانگان نمىگذارد و مداهنه و سهلانگارى در آن
راه ندارد و چون سنن و قوانين بشرى نيست، كه تنها در بيگانگان و ضعفاء اجراء شود،
بلكه در اين دعوت حتى خود رسول خدا 6 نيز با امتش فرقى ندارد، تا چه رسد به
اينكه ميان خويشاوندان پيغمبر با بيگانگان فرق بگذارد، بلكه همه را بندگان خدا و
خدا را مولاى همه مىداند.
(وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ
الْمُؤْمِنِينَ) يعنى به مؤمنين به خودت بپرداز و آنان
را دور خود جمع كن و پر و بال رأفت و رحمت برايشان بگستران، آن چنان كه طيور
جوجههاى خود را زير بال مىگيرند، و اين تعبير استعاره به كنايه است كه نظيرش در
آيه (وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ)[2] گذشت.
و مراد از پيروى در اينجا اطاعت است، به شهادت آيه بعدى كه
مىفرمايد:(فَإِنْ عَصَوْكَ فَقُلْ إِنِّي بَرِيءٌ مِمَّا
تَعْمَلُونَ)[3].