نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 6
كه همنشينان شيطان و از اولياى اويند- را
تذكر مىدهد.
اين سوره بدون هيچ شكى در مكه نازل شده، زيرا هم عدهاى از مفسرين[1] مكى بودن آن را مورد اتفاق دانسته و
هم مضامين آياتش بر اين معنا دلالت دارد.
[اشارهاى در باره حروف مقطعه]
( كهيعص .)
در سابق در تفسير آيه اول سوره اعراف گفتيم كه: اين سورهها از قرآن
كريم كه حروف مقطعه بر سر آنها آمده خالى از ارتباطى در ميان مضامين آنها با آن
حروف نيست، پس حروفى كه مشترك ميان چند سوره است كشف مىكند از اينكه مضامين آنها
نيز مشترك است.
مؤيد اين معنا مناسبت و همجنسىاى است كه ميان اين سوره و سوره
ص به چشم مىخورد، چون آن سوره نيز داستان انبياء را آورده، و به زودى- ان
شاء اللَّه- بحث جامعى در باره حروف مقطعه قرآن و ارتباطى كه هر يك با مطالب سوره
خود دارند ايراد نموده، از نظر خواننده مىگذرانيم، و در آنجا نيز اين بحث را مطرح
مىكنيم كه سورههايى كه حروف مقطعه مشترك دارند مطالبشان نيز مشترك است، مانند
سوره مورد بحث با سوره يس كه در هر دو حرف ياء وجود دارد.
و باز مانند اين سوره و سوره شورى كه در هر دو حرف ع وجود دارد.
( ذِكْرُ رَحْمَتِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا .)
ظاهر سياق اين است كه كلمه ذكر خبرى است براى مبتدايى
محذوف، و مصدرى است در معناى مفعول، و برگشت معنا از نظر تقدير به اين است
كه اين خبر رحمت مذكور پروردگار تو است . و مراد از رحمت، استجابت دعاى
زكريا به وسيله خداى سبحان است كه تفصيل آن از جمله(إِذْ نادى رَبَّهُ) شروع شده.
(إِذْ نادى رَبَّهُ نِداءً خَفِيًّا).
ظرف اذ متعلق است به جمله(رَحْمَةِ رَبِّكَ) و كلمه نداء و همچنين
مناداة به معناى صدا زدن به آواز بلند است، در مقابل مناجات كه
به معناى آهسته صدا زدن است.
خواهى گفت: اگر نداء به اين معنا است پس چرا خداى تعالى آن را با
وصف خفى توصيف كرد؟ مىگوييم منافاتى ندارد، زيرا ممكن است همين دعوت
با صداى بلند در جايى صورت گيرد كه احدى آن را نشنود، مانند بيابان و امثال آن، هم
چنان كه جمله(فَخَرَجَ عَلى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرابِ) هم اشعارى به اين معنا دارد.