نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 544
تعبير اشاره مىكند به اينكه مشركين آن قدر
نفهم و منحرف از حق بودند كه اين كلمه حق را از مسلمانان جرم مىدانستند و همان را
مجوز اين دانستند كه آنها را از وطن مالوف خود بيرون كنند.
بعضى[1] از
مفسرين گفتهاند: استثناى مزبور متصل و به همان معناى اصليش است و مستثنا منه آن
كلمه حق است و معناى آيه اين است كه: بدون حق از وطن اخراج شدند مگر براى اين حق
كه مىگفتند:(رَبُّنَا اللَّهُ) و
ليكن خواننده عزيز خودش خوب مىداند كه اين معنا با مقام هيچ تناسبى ندارد، چون
مقام آيه، مقام بيان اين جهت است كه اگر مؤمنين اخراج شدند بدون حق اخراج شدند، نه
اينكه بخواهد بفرمايد: به خاطر اين حق (ربنا اللَّه) اخراج شدند نه به خاطر حقى
ديگر.
و اگر همه مسلمانان را به اين وصف (كه از ديار خود اخراج شدند) توصيف
فرموده از باب توصيف كل به وصف بعض است به عنايت اتحاد و ائتلاف، چون مؤمنين از
شدت اتحاد و ائتلاف همه با هم برادر و عليه دشمن يكدستند، و اگر همه امتها را به
وصف بعضى افراد توصيف كرده، اين در قرآن كريم تازگى ندارد، بلكه از حد شمار بيرون
است.
(وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ
لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ
اللَّهِ كَثِيراً)- كلمه صوامع جمع
صومعه است، و صومعه نام معبدهايى است كه براى عبادت عابدان و زاهدان، در
بالاى كوهها و در بيابانهاى دوردست ساخته مىشد، و معمولا عمارتى نوك تيز و
مخروطى بود. و كلمه بيع جمع بيعة - به كسر با- است كه نام
معبد يهود و نصارى است. و كلمه صلوات جمع صلاة است كه به
معناى مصلا و نمازگاه يهود است و اگر نمازگاه يهود را صلاة ناميده، از
باب تسميه محل به نام حال است، چون نماز حال در نمازگاه است هم چنان كه در
آيه (لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُكارى)- با حال مستى نزديك نماز نرويد كلمه نماز به معناى نمازگاه
است، به دليل اينكه در آخر دارد (وَ لا جُنُباً إِلَّا
عابِرِي سَبِيلٍ)- و نه در حال جنابت مگر اينكه رهگذر باشيد كه معلوم است عبور
از نمازگاه ممكن است نه عبور از نماز.
بعضى[2] از
مفسرين گفتهاند: صلاة كلمه عربى شده كلمه صلوثا ى عبرانى
است، چون صلوثا - با ثاى سه نقطه و الف كوتاه- به معناى
مصلى است. و كلمه