نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 545
مساجد جمع مسجد است
كه نام معبد مسلمين مىباشد.
[حكمت تشريع حكم قتال و جهاد:(وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ ...)]
اين آيه هر چند كه در مقام تعليل، نسبت به تشريع قتال و جهاد قرار
دارد و حاصلش اين است كه تشريع قتال به منظور حفظ مجتمع دينى از شر دشمنان دين است
كه مىخواهند نور خدا را خاموش كنند، زيرا اگر جهاد نباشد همه معابد دينى و مشاعر
الهى ويران گشته عبادات و مناسك از ميان مىرود، و ليكن در عين حال مراد از دفع
خدا مردم را به دست يكديگر، اعم از مساله جهاد است، چون دفاع مردم از منافع حياتى
خود و حفظ استقامت وضع زندگى، سنتى است فطرى كه (چه اين آيه بفرمايد و چه نفرمايد)
در ميان مردم جريان دارد، هر چند كه اين سنت فطرى هم منتهى به خداى تعالى مىشود.
اوست كه آدمى را به چنين روشى هدايت كرده، چون مىبينيم كه انسان را مانند ساير
موجودات مجهز به جهاز و ادوات دفاع نموده، تا به آسانى بتواند دشمن مزاحم حقش را
دفع دهد، و نيز او را مجهز به فكر كرده، تا با آن به فكر درست كردن وسايل دفع، و
سلاحهاى دفاعى بيفتد، تا از خودش و هر شانى از شؤون زندگىاش كه مايه حيات و يا
تكميل حيات و تماميت سعادت او است دفاع كند.
چيزى كه هست دفاع، با قتال آخرين وسيله دفاع است وقتى به آن متوسل
مىشوند كه راههاى ديگر به نتيجه نرسد، مانند آخرين دواء كه همان داغ كردن است
وقتى به آن متوسل مىشوند كه دواهاى ديگر نتيجه ندهد چون در قتال نيز بشر اقدام
مىكند به اينكه بعضى از اجزاى بدن يا افراد اجتماع از بين بروند، تا بقيه نجات
يابند و اين سنتى است كه در جوامع بشرى جريان دارد، بلكه به انسانها اختصاص
نداشته، هر موجودى كه به نحوى شخصيت و استقلال دارد اين سنت را دارد كه احيانا
مشقت موقتى را براى راحتى دائمى تحمل كند.
پس مىتوان گفت كه در آيه شريفه به اين نكته اشاره شده است كه قتال
در اسلام از فروعات همان سنتى است فطرى، كه در بشر جارى است. چيزى كه هست وقتى
همين قتال و دفاع را به خدا نسبت دهيم آن وقت(دَفْعُ اللَّهِ) مىشود و مىگوييم: خداوند به خاطر حفظ
دينش از خطر انقراض بعضى از مردم را به دست بعضى دفع مىكند.
و اگر تنها معابد را نام برده با اين كه اگر اين دفاع نباشد اصل دين
باقى نمىماند تا چه رسد به معابد آن؟ بدين جهت است كه معابد مظاهر دين و شعائر و
نشانههاى دين است كه مردم به وسيله آن به ياد دين مىافتند، و در آنها نشسته
احكام دين را مىآموزند و صورت دين را در اذهان مردم حفظ مىكنند.
(وَ لَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ
لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ)- لامى كه بر سر جمله لينصرن
در
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 545