نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 530
(فَإِذا وَجَبَتْ جُنُوبُها
فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا الْقانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ)-
كلمه وجوب به معناى سقوط است. وقتى مىگويند وجبت الشمس
معنايش اين است كه آفتاب غروب كرد. و كلمه جنوب جمع جنب
است، و مراد از وجوب جنوب قربانى اين است كه با پهلو به زمين بيفتد،
كنايه از اينكه بميرد.
و امر در جمله(فَكُلُوا
مِنْها) براى اباحه و رفع ممنوعيت است. و خلاصه معناى كلوا اين
است كه مىتوانيد بخوريد. و كلمه قانع به معناى فقيرى است كه به هر چه
به او بدهند قناعت مىكند، چه سؤال هم بكند يا نكند. و معتر فقيرى است
كه براى سؤال نزد تو آمده باشد. و معناى آيه روشن است.
[حكمت قربانى كردن براى خدا]
(لَنْ يَنالَ اللَّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤُها وَ لكِنْ
يَنالُهُ التَّقْوى مِنْكُمْ ...) اين جمله به منزله
دفع دخل است. به عبارت سادهتر: پاسخ از سؤالى است كه ممكن است بشود، چون ممكن است
سادهلوحى توهم كند كه خدا از اين قربانى استفاده مىكند و بهرهاى از گوشت و يا
خون آن عايدش مىشود، لذا جواب داد، كه: نه، چيزى از اين قربانىها و گوشت و خون
آنها عايد خدا نمىشود، چون خدا منزه است از جسميت و از هر حاجتى. تنها تقواى شما
به او مىرسد، آن هم به اين معنا كه دارندگان تقوى به او تقرب مىجويند.
و يا ممكن است كسى كه آن طور سادهلوح نيست چنين توهم كند كه با اينكه
خدا منزه از جسميت و از هر نقص و حاجتى است و از گوشت و خون قربانىها بهرهاى
نمىبرد ديگر چه معنا دارد كه ما حيوانات خود را به نام او قربانى كنيم؟.
لذا جواب داده كه مطلب همين طور است، و ليكن اين قربانىها اثرى
معنوى براى آورندهاش دارد و آن صفات و آثار معنوى است كه جا دارد كه به خدا برسد،
به معناى اينكه جا دارد كه به سوى خداى تعالى صعود كند و صاحبش را به خدا نزديك
كند آن قدر نزديك كند كه ديگر حجابى بين او و خدا نماند.
(كَذلِكَ سَخَّرَها لَكُمْ لِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلى ما
هَداكُمْ)- ظاهرا مراد از تكبير خدا ذكر او به كبريايى و عظمت
باشد كه ما را هدايت فرمود. پس مراد از هدايت هم هدايت به اطاعت و عبوديت خود او
است. و معناى آيه اين است كه: خداوند آن حيوان را اين چنين براى شما مسخر نمود تا
همان تسخير وسيله هدايت شما به سوى اطاعت و تقرب به سويش شود، شما آن را قربانى
كنيد و در هنگام قربانى كردن و ياد كبرياء و عظمت او در برابر اين هدايت بيفتيد.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 530