responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 522

كه در انساب و رنگ و سنن و آداب آنها هست در يك جا جمع شده، و سپس يكديگر را شناختند، و معلوم شد كه كلمه همه واحده و آن، كلمه حق است، و معبود همه يكى است و او خداى عز و جل است، و وجهه همه يكى است و آن كعبه است، اين اتحاد روحى آنها به اتحاد جسمى و آن وحدت كلمه، ايشان را به تشابه در عمل مى‌كشاند. اين از آن ديگرى آنچه مى‌پسندد مى‌آموزد، و آن ديگرى نيز خوبيهاى اين را مى‌گيرد، و اين به كمك آن مى‌شتابد و در حل مشكلات آن قوم كمر مى‌بندد و به اندازه مقدور خود ياريش مى‌دهد، در نتيجه جامعه‌هاى كوچك به صورت يك جامعه بزرگ مبدل مى‌شود، آن وقت نيروهاى جزئى نيز به نيروى كلى مبدل مى‌شود كه كوه‌هاى بلند هم در مقابل آن نمى‌تواند مقاومت كند، و هيچ دشمن نيرومندى حريف آن نمى‌شود. و جان كلام اينكه: هيچ راهى به سوى حل مشكلات به مانند تعاضد و تعاون نيست، و هيچ راهى به سوى تعاون چون تفاهم نيست و هيچ راهى به سوى تفاهم مانند تفاهم دينى نيست.

نوع دوم از منافع، منافع اخروى است كه همان وجود انواع تقرب‌ها به سوى خدا است. تقرب‌هايى كه عبوديت آدمى را مجسم سازد، و اثرش در عمل و گفتار آدمى هويدا گردد. و عمل حج با مناسكى كه دارد انواع عبادتها و توجه به خدا را شامل و متضمن است، چون مشتمل است بر ترك تعدادى از لذايذ زندگى، و كارهاى دنيايى و كوششها براى دنيا، و تحمل مشقت‌ها، و طواف پيرامون خانه او، و نماز و قربانى، و انفاق و روزه، و غير آن.

در سابق هم گفتيم كه عمل حج با اركان و اجزايى كه دارد يك دوره كامل مسير ابراهيم خليل (ع) در مراحل توحيد، و نفى شرك، و اخلاص عبوديت او را مجسم مى‌سازد.

به همين بيان روشن مى‌شود كه چرا فرمود: در ميان مردم حج را اعلام كن تا به سويت بيايند ، چون معناى آمدن مردم به سوى ابراهيم، اين است كه مردم به سوى خانه‌اى كه او بنا كرده بيايند و آن را زيارت كنند. و آمدنشان مستلزم اين است كه اين منافع اخروى و دنيوى را مشاهده كنند، و وقتى مشاهده كردند، علاقمند به آن خانه مى‌شوند، چون خلقت انسان به گونه‌اى است كه منفعت را دوست دارد.

[توضيح مفردات و جملات آيات مربوط به مناسك حج‌]

(وَ يَذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ فِي أَيَّامٍ مَعْلُوماتٍ عَلى‌ ما رَزَقَهُمْ مِنْ بَهِيمَةِ الْأَنْعامِ) راغب گفته: كلمه بهيمه به معناى حيوان بى‌زبان است. و از اين جهت بهيمه‌اش خوانده‌اند كه در صوت آن ابهام است و كسى نمى‌داند از اين صدا كه مى‌كند چه منظورى دارد. و ليكن هر چند در اصل لغت عام است، ولى در متعارف تنها به معناى حيوانات بى‌

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 522
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست