نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 472
اشكالى كه در متن اين روايت است: اولا اسم
عزير در آن برده شده و حال آنكه اين آيات در مكه نازل شده. و در آيات مكى نامى از
عزير نيست نام او در آيات مدنى ذكر شده و آن هم در سوره توبه كه در مدينه نازل
شده.
و ثانيا اينكه داشت يهود عزير را مىپرستند صحيح نيست زيرا يهود عزير
را نمىپرستد بلكه او را پسر خدا مىداند آن هم از باب تشريف و احترام هم چنان كه
خودشان را هم فرزندان و دوستان خدا ناميدند و قرآن آن را حكايت نموده مىفرمايد:(نَحْنُ أَبْناءُ اللَّهِ وَ أَحِبَّاؤُهُ) يعنى ما (يهوديان) فرزندان و دوستان خداييم.
و ثالثا در اين حديث داشت كه رسول خدا 6 اعتراف كرد به اينكه آيه(إِنَّكُمْ وَ ما تَعْبُدُونَ )
عام است و عيسى و ملائكه را شامل مىشود آن گاه ابن زبعرى به عيسى و عزير و ملائكه
نقض كرده پس آيه مورد بحث نازل شد و اين حرف صحيح نيست، زيرا مستلزم آن است كه
خداى حكيم و پيغمبر حكيم بيان حكم را از وقت حاجت تاخير انداخته باشند و تاخير
بيان از وقت حاجت بيشتر مايه تهمت است.
و رابعا از اين جهت كه حديث مشتمل بر اين است كه آيه:(وَ لَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلًا) در اين قضيه نازل شده و حال آنكه مضمون آن كمترين ارتباطى با قضيه
ندارد.
و نظير اين روايت روايت ديگرى است كه بين اهل سنت شايع است كه ابن
زبعرى به رسول خدا 6 اعتراض كرد و رسول خدا 6 به او گفت: اى پسر! تو چقدر به
لغت قوم خود و زبان پدر و مادريت جاهلى؟ من كه نگفتم انكم و من تعبدون من
دون اللَّه ... من گفتم:(إِنَّكُمْ وَ ما
تَعْبُدُونَ) و ما براى غير ذوى العقول است و شامل عيسى نمىشود،
زيرا در اين روايت به رسول خدا 6 نسبت داده كه فرموده: من كه
نگفتم ، من گفتم و حال آنكه شان رسول خدا 6 اجل از اين است كه
آيات قرآنى را كلام خودش بداند. از حافظ ابن حجر هم نقل شده كه گفته است: اين حديث
اصلى ندارد و در هيچ يك از كتب حديث ديده نشده نه با سند و نه بىسند.
باز نظير آن دو حديث در ضعف، حديث ديگرى است كه در آن آمده: ابن
زبعرى پرسيد آيا تو چنين گفتهاى؟ فرمود: بله گفت، پس به رب كعبه سوگند همين الآن
مجابت مىكنم، آيا نبود كه يهود عزير، و نصارى مسيح، و بنو مليح ملائكه را مىپرستيدند؟
حضرت فرمود: نه. ايشان شيطان را مىپرستيدند، كه ايشان را بدان كار وادار كرد،
اينجا بود كه آيه(إِنَّ الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَّا الْحُسْنى) نازل شد ....
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 472