نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 433
لم يولد، و لم يكن له كفوا احد آن
گاه، عرضه داشت: توكلت على اللَّه خداى تعالى فرمود:
من كفايت كردم، پس به آتش دستور داد براى ابراهيم سرد شو، امام
فرمود: دندانهاى ابراهيم از سرما به هم مىخورد، تا آنجا كه خداى عز و جل
فرمود: و سالم شو ، آن وقت ابراهيم از ناراحتى سرما بياسود، و جبرئيل
نازل شده با ابراهيم در آتش به گفتگو پرداخت.
نمرود گفت: هر كس مىخواهد معبودى براى خود بگيرد معبودى چون معبود
ابراهيم بگيرد. امام سپس اضافه كرد كه: يكى از بزرگان قوم گفت: من به آتش گفتم او
را نسوزان.
پس ستونى از آتش به سويش زبانه كشيد، و در جايش بسوزانيد، پس در آن
ميان لوط به وى ايمان آورده، و با آن جناب مهاجرت كرده، به شام آمد، در اين سفر
لوط و ساره همراه ابراهيم (ع) بودند[1].
و نيز در همان كتاب از على بن ابراهيم از پدرش، وعدهاى از اصحاب
اماميه، از سهل بن زياد، همگى از حسن بن محبوب، از ابراهيم بن ابى زياد كرخى،
روايت كردهاند كه گفت: از امام صادق (ع) شنيدم كه: مىفرمود: ابراهيم (ع) وقتى
بتهاى نمرود را شكست، نمرود دستور داد دستگيرش كردند، و براى سوزاندنش چهار ديوارى
درست كرده، هيزم در آن جمع كردند، آن گاه آتش در آن زده ابراهيم را در آتش انداخت،
تا او را بسوزاند، اين كار را كردند و رفتند، تا پس از خاموش شدن آتش بيايند، وقتى
آمدند، و از جاى مخصوص نگاه كردند، ديدند ابراهيم صحيح و سالم، و آزاد از كند و
زنجير نشسته است.
داستان را به نمرود خبر دادند دستور داد تا آن جناب را از كشور بيرون
كنند و نگذارند گوسفندان و اموالش را با خود ببرد، ابراهيم با ايشان احتجاج كرد و
گفت: من حرفى ندارم كه گوسفندان و اموالم را كه سالها در تهيه آن كوشيدهام
بگذارم، و بروم، ولى شرطش اين است كه شما هم آن عمرى را كه من در تهيه آنها صرف
كردهام به من بدهيد، مردم زير بار نرفته مرافعه را نزد قاضى نمرود بردند، قاضى
نيز عليه ابراهيم حكم كرد كه بايد آنچه در بلاد اينان به دست آوردهاى، بگذارى و
بروى، و عليه نمروديان هم حكم كرد كه بايد عمر او را كه در تهيه اموالش صرف نموده
به او بدهيد، خبر را به نمرود بردند، دستور داد دست از ابراهيم بردارند، و بگذارند
با اموال و چارپايان خود بيرون شود، و گفت: او اگر در بلاد شما بماند دين شما را
فاسد مىكند و خدايان شما را از بين مىبرد. (تا آخر حديث)[2].