responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 423

(قالُوا مَنْ فَعَلَ هذا بِآلِهَتِنا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِينَ).

استفهامى كه مردم كردند به داعى تاسف و در عين حال تحقيق از مرتكب جرم است، مؤيد اين معنا جمله بعدى آيه است كه مى‌گويد:(قالُوا سَمِعْنا فَتًى يَذْكُرُهُمْ ...)، پس اينكه بعضى‌[1] از مفسرين گفته‌اند: كلمه من موصوله و به معناى كسى كه مى‌باشد، صحيح نيست.

و جمله‌(إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِينَ) نظريه‌اى است كه مردم عليه مرتكب اين جرم داده‌اند، و آن اين است كه هر كه بوده مردى ستمكار بوده، كه بايد به جرم ستمى كه كرده سياست شود، چون هم به خدايان توهين و ظلم كرده و حق آنها را كه همان تعظيم است پامال كرده، و هم به مردم ظلم كرده و حرمت خدايان ايشان را رعايت نكرده و مقدسات آنان را توهين نموده، و هم به خودش ظلم كرده چون كه به كسانى تعدى كرده كه نبايد مى‌كرد، و عملى مرتكب شده كه نبايد مى‌شد.

(قالُوا سَمِعْنا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقالُ لَهُ إِبْراهِيمُ).

مراد از ذكر- به طورى كه از مقام استفاده مى‌شود- ذكر به بدى است، و معناى آيه اين است كه: ما شنيديم جوانى هست كه به خدايان بد مى‌گويد، و نامش ابراهيم است، اگر كسى اين كار را كرده باشد قطعا او كرده، چون جز او كسى چنين جرأتى به خود نمى‌دهد.

و در جمله‌(يُقالُ لَهُ إِبْراهِيمُ) كلمه ابراهيم به صداى پيش خوانده مى‌شود، تا خبر مبتدايى محذوف باشد، و تقدير آن هو ابراهيم است، اين نظريه‌اى است كه زمخشرى در اين باره دارد.

(قالُوا فَأْتُوا بِهِ عَلى‌ أَعْيُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَشْهَدُونَ).

مراد از آوردن ابراهيم‌(عَلى‌ أَعْيُنِ النَّاسِ) اين است كه او را در محضر عموم مردم، و مرآ و منظر ايشان احضار كنند، و معلوم مى‌شود اين انجمن در همان بتخانه بود به شهادت اينكه ابراهيم در جواب مى‌فرمايد:(بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هذا) و به آن اشاره مى‌كند.

و گويا مراد از اينكه گفتند:(لَعَلَّهُمْ يَشْهَدُونَ) اين است كه مردم همه شهادت دهند كه از او بدگويى به بتها را شنيده‌اند، و به اين وسيله او را وادار به اقرار بكنند. و اما اينكه بعضى‌[2] گفته‌اند كه: مراد حضورشان در هنگام عقاب ابراهيم است، سخن بعيد است.


[1] روح المعانى ج 17، ص 62 و 63.

[2] كشاف، ج 3، ص 124 و روح المعانى، ج 17، ص 64.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 423
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست