responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 412

(وَ نَضَعُ الْمَوازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً).

كلمه قسط به معناى عدل است، و آيه شريفه عطف بيان براى موازين، و يا صفت آن است كه اگر آن را صفت بگيريم، بايد مضافى در آن تقدير بگيريم و تقدير آن را و نضع الموازين ذوات القسط بدانيم، و اما اينكه معناى ترازوى عدل نصب كردن چيست در تفسير سوره اعراف گذشت.

(وَ إِنْ كانَ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ أَتَيْنا بِها)- ضمير در(وَ إِنْ كانَ) به عمل موزون كه از كلمه ميزان استفاده مى‌شود بر مى‌گردد، يعنى و اگر چه آن عمل موزون به مقدار سنگينى خردلى باشد آن را مى‌آوريم، و ما براى حساب‌كشى كافى هستيم، و دانه خردل در اينجا به عنوان مثال ذكر شده و مبالغه در دقت ميزان را مى‌رساند كه حتى به كوچكى و ناچيزى خردل هم رسيدگى مى‌كند و در اين تعبير اشاره به اين نيز هست كه وزن يكى از شؤون حساب است.

بحث روايتى [ (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته)]

در الدر المنثور است كه ابن منذر از ابن جريح روايت كرده كه گفت: وقتى جبرئيل خبر مرگ رسول خدا 6 را به وى داد عرضه داشت پروردگارا پس تكليف امتم چيست؟ خطاب آمد:(وَ ما جَعَلْنا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِكَ الْخُلْدَ ...)[1].

مؤلف: سياق آيات كه سياق عتاب است با اين روايت سازگار نيست، علاوه بر اين، اين سؤال با شان رسول خدا 6 نمى‌سازد، از اين هم كه بگذريم، لا بد خبر مرگ را در آخر عمر آن جناب داده‌اند، و حال آنكه سوره مورد بحث ما از سوره‌هاى مكى است، كه در اوائل بعثت نازل شده.

و نيز در الدر المنثور است كه ابن ابى حاتم، از سدى روايت كرده كه گفت: رسول خدا 6 به ابى سفيان و ابى جهل گذشت، و ديد كه مشغول صحبتند، و چون ابو جهل آن جناب را ديد، خنديد و به ابى سفيان گفت: اين است پيغمبر بنى عبد مناف؟

ابو سفيان عصبانى شد، كه چرا شما نمى‌توانيد ببينيد كه از بنى عبد مناف پيغمبرى مبعوث شود؟ رسول خدا 6 اين دفاع را از ابى سفيان شنيد، و دلگرم شده، به ابى جهل برگشت و آنچه مى‌خواست به او گفت، و او را تهديد نمود، و در آخر فرمود: من مى‌دانم كه تو از لجبازيت دست بر نمى‌دارى، تا آنچه بر سر عمويت آمد بر سر تو نيز بيايد، و آن گاه به‌


[1] الدر المنثور، ج 4، ص 318.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 412
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست