نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 4
آن دم كه پروردگارش را ندا داد، ندايى
پنهانى (3).
گفت پروردگارا! من از پيرى استخوانم سست، و سرم سفيد شده است، و در
زمينه خواندن تو اى پروردگار بىبهره نبودهام (4).
من از بعد خويش از وارثانم بيم دارم، و زنم نازا است مرا از نزد خود
فرزندى عطا كن (5).
تا از من و از خاندان يعقوب ارث ببرد، و پروردگارا! او را پسنديده
گردان (6).
(پس بدو گفتيم) اى زكريا ما به تو مژده پسرى مىدهيم كه نامش يحيى
است و از پيش همنامى براى وى قرار ندادهايم (7).
گفت: پروردگارا! چگونه باشد مرا پسرى با اينكه همسرم نازا است و خودم
از پيرى به فرتوتى رسيدهام؟ (8).
(حامل پيام به وى) گفت: پروردگار تو چنين است، و همو فرموده كه اين
بر من آسان است، از پيش نيز تو را كه چيزى نبودى خلق كردهام (9).
گفت: پروردگارا! براى من علامتى بگذار. گفت: نشانهات اين باشد كه سه
شب تمام با مردم سخن گفتن نتوانى (10).
پس از عبادتگاه نزد قوم خود شد و با اشاره به آنان دستور داد كه صبح
و شام خدا را تسبيح گوييد (11).
(ما گفتيم) اى يحيى اين كتاب را به جد و جهد تمام بگير. و در طفوليت
او را حكمت و فرزانگى داديم (12).
و به او رحمت و محبت از ناحيه خود و پاكى (روح و عمل) بخشيديم، و او
پرهيزكار بود (13).
و با پدر و مادرش نيكوكار بود و سركش و نافرمان نبود (14).
درود بر وى روزى كه تولد يافت و روزى كه مىميرد و روزى كه زنده
برانگيخته مىشود (15).
بيان آيات [غرض سوره مريم بشارت و انذار مردم است به بيان داستان
زكريا، يحيى و مريم : و تقسيم مردم به سه دسته]
غرض اين سوره به طورى كه در آخرش بدان اشاره نموده مىفرمايد:(فَإِنَّما يَسَّرْناهُ بِلِسانِكَ لِتُبَشِّرَ بِهِ
الْمُتَّقِينَ وَ تُنْذِرَ بِهِ قَوْماً لُدًّا ...)
بشارت و انذار است، چيزى كه هست همين غرض را در سياقى بديع و بسيار جالب ريخته
نخست به داستان زكريا و يحيى و قصه مريم و عيسى و سرگذشت ابراهيم و اسحاق و يعقوب
و ماجراى موسى و هارون و داستان اسماعيل و حكايت ادريس و سهمى كه به هر يك از
ايشان از نعمت ولايت داده- كه يا نبوت بوده و يا
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 4