responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 369

فريب آن را مى‌خورند، و به جاى تمايل به خدا به آنها ميل پيدا مى‌كنند، باطل خوانده است، و آيات كريمه قرآن در اين معانى بسيار است كه مجالى براى نقل آنها در اين مقام نيست.

و آنچه خداوند از ميان اين دو، بدان استناد مى‌كند، و بالأصاله بدان تكيه مى‌نمايد، حق است، نه باطل، هم چنان كه فرمود:(الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ)[1] و نيز فرمود:(وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما باطِلًا)[2].

و اما باطل را از آن جهت كه باطل است، هيچ وقت به خود نسبت نمى‌دهد، بلكه آن را لازمه نقص بعضى از موجودات، به قياس به موجودى كامل‌تر معرفى مى‌كند، مثلا عقايد باطل از لوازم نقص ادراك است، و هر امر باطلى از لوازم آن امر است به قياس به كامل‌تر آن، هر جا باطل را به خود نسبت داده، آن را منسوب به اذن خود كرده، به اين معنا كه مثلا اگر زمينى شوره‌زار و شفاف خلق كرده كه بيننده آن را از دور آب مى‌پندارد، همين خلق كردنش اذن او است، اذن در اينكه بيننده از ديدن او فورا به خيال آب بيفتد، و همين خود تحقق سراب است كه تحققى است خيالى و باطل.

از همين جا روشن مى‌شود كه هيچ چيز در عالم وجود نيست مگر آنكه در آن شايبه‌اى از بطلان هست، مگر وجود خداى سبحان كه حق محض است و هيچ بطلانى با او آميخته نيست و بطلان بدو راه ندارد، هم چنان كه فرمود:(أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ)[3].

و نيز روشن مى‌شود كه عالم خلقت با همه نظامى كه در آن هست از امتزاج حق و باطل پديد آمده، هم چنان كه خداى تعالى امر خلقت را چنين مثل زده،(أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِها، فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَداً رابِياً، وَ مِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ، كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ، فَأَمَّا الزَّبَدُ فَيَذْهَبُ جُفاءً، وَ أَمَّا ما يَنْفَعُ النَّاسَ فَيَمْكُثُ فِي الْأَرْضِ)[4] و در زير همين عنوان معارف بسيارى نهفته است.

آرى سنت خداى تعالى بر اين جريان يافته كه: باطل را آن قدر مهلت دهد تا روزى با


[1] حق از ناحيه پروردگارت است. سوره آل عمران، آيه 60.

[2] ما آسمان و زمين و آنچه بين آن دو است را باطل نيافريديم. سوره ص، آيه 27.

[3] به درستى كه خدا همان حق است، سوره نور، آيه 25.

[4] آبى از آسمان نازل كرد، پس دره‌هايى هر يك به قدر ظرفيت خود پر شد، و سيل راه افتاد، و بر بالاى خود كف بلندى بر داشت، و فلزاتى كه در آتش مى‌دمند، تا زيور و يا اثاث درست كنند، مثل آن سيل جرمى دارد، خدا حق و باطل را چنين مثل مى‌زند، اما كف با خشك شدن از بين مى‌رود، و اما آنچه به درد مردم مى‌خورد در زمين مى‌ماند. سوره رعد، آيه 17.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 369
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست