نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 364
حقى است كه مساله نبوت عهدهدار آن است و
اگر اين دعوت نبود خلقت بشر عبث و بازيچه مىشد و خدا بازيگر و لاهى، و خداى تعالى
منزه از آن است.
پس مقام اين دو آيه- به طورى كه ملاحظه مىكنيد- مقام احتجاج بر
حقيقت معاد است تا با اثبات آن حقانيت دعوت نبوى را هم اثبات كند، براى اينكه دعوت
نبوت بنا بر اين از مقتضيات معاد است، و نه بر عكس، يعنى معاد از مقتضيات دعوت
نبوت نيست.
و حجت اين دو آيه- به طورى كه ملاحظه مىفرماييد- بر مساله
لهو و لعب تكيه دارد، كه بايد قبل از هر كار معناى اين دو كلمه
روشن شود، كلمه لعب به معناى عملى است كه با نظمى خاص انجام بشود، ولى
غرضى عقلايى بر آن مترتب نگردد، بلكه به منظور غرضى خيالى و غير واقعى انجام شود،
مانند بازىهاى بچهها كه جز مفاهيمى خيالى از تقدم و تاخر و سود و زيان و رنج و
خسارت، كه همهاش مفاهيمى فرضى و موهوم است، اثرى ندارد.
و چون لعب چيزى است كه نفس آدمى را به سوى خود جذب نموده، و از
كارهاى عقلايى و واقعى، و داراى اثر باز مىدارد، در نتيجه همين لعب يكى از مصاديق
لهو هم خواهد بود.
حال كه معناى اين دو كلمه روشن شد مىگوييم: اگر خلقت اين عالم مشهود
براى غرضى نبود كه به خاطر آن خلق شده باشد، و خداى سبحان مرتب ايجاد كند و معدوم
نمايد، زنده كند و بميراند، آباد كند و خراب نمايد، بدون اينكه غرضى مترتب بر
افعال او باشد كه به خاطر آن غرض بكند هر چه را كه مىكند، بلكه صرفا براى سرگرمى
باشد كه يكى را پس از ديگرى ببيند، كه از يك نواختى حوصلهاش سر نرود و دچار كسالت
و ملال نشود، و يا از تنهايى در آيد و از وحشت خلوت رهايى يابد، در اين صورت مثل
ما خواهد بود كه از تكرار يك عمل خسته مىشويم، لذا با آن بازى مىكنيم، تا ملال و
خستگى و كسالت و سستى خود را دفع كنيم.
از نظرى ديگر همين لعب خدا لهو هم خواهد بود، و لذا مىبينيم كه در
آيه اولى تعبير به لعب كرده، فرمود:(وَ ما خَلَقْنَا
السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُما لاعِبِينَ)
ولى در آيه دوم اين تعبير را عوض كرد، و براى اينكه در مقام تعليل بود لهو را به
جاى لعب به كار برد تا حجت تمام شود.
و اما اينكه آيا لهو از خدا سر مىزند يا نه؟ مىگوييم: لهو كردن خدا
با چيزى از مخلوقات خود محال است، زيرا لهو صورت نمىبندد مگر از كسى كه لهو حاجتى
از او را
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 364