responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 365

بر طرف كند، (هر چند رفع خستگى و ملال باشد)، يا نقيصه‌اى از نقائص او را دفع كند. پس لهو از جمله چيزهايى است كه در غير اثر مى‌گذارد و مؤثر است، و معنا ندارد كه چيزى در خداى تعالى مؤثر باشد، و خداى تعالى به چيزى محتاج شود، كه آن چيز از هر جهت محتاج او است.

پس اگر فرض كنيم كه تلهى و سرگرمى براى خدا جايز باشد، در صورتى تلهى او با چيزى جايز است كه، غير خودش نباشد، و مخلوقات او از آنجا كه فعل او هستند، و از ذات خود او صادر و خارج مى‌شوند، غير او هستند و نمى‌شود همبازى يا بازيچه او باشند، بلكه بايد چيزى باشد كه از ذات خود او صادر و خارج نشده باشد، و چنين چيزى وجود ندارد پس خدا لهو ندارد.

با اين بيان برهان آيه تمام مى‌شود كه مى‌فرمايد: ما آسمان و زمين را براى لعب و لهو خلق نكرديم، و اگر مى‌خواستيم وسيله بازى تهيه كنيم در نزد خود همبازى مى‌گرفتيم .

و اما لهو با امر غير خارج از ذات هر چند كه آن نيز فى نفسه محال است، چون مستلزم اين است كه خدا در ذاتش محتاج به چيزى باشد كه مايه سرگرميش شود، و از آن ناراحتى‌ها كه در نفس خود احساس مى‌كند رهائيش دهد و اين مستلزم آن است كه ذات او مركب از دو چيز باشد يكى احتياجى حقيقى كه در ذاتش قرار دارد و ديگرى چيزى كه آن احتياج را برآورده كند و چون نقص و احتياج در ذات او راه ندارد پس لهو هم در او نيست.

و ليكن برهان مذكور در تماميتش متوقف بر لهو نيست، براى اينكه برهان در مقام اثبات اين معنا است كه لهو و لعب در كار خدا كه همان خلق او باشد نيست، و اما اينكه لعب و لهو در ذات خدا نباشد، خارج از غرض برهان و مقام است.

و اگر براى نفى احتمال لهو لعب با لفظ لو تعبير كرد، براى اين بود كه امتناع را برساند و دنبالش هم فرمود:(إِنْ كُنَّا فاعِلِينَ)، تا آن را تاكيد كند، (دقت فرماييد).

با اين بيان روشن مى‌شود كه جمله‌(لَوْ أَرَدْنا ...) در مقام تعليل براى نفى در جمله‌(وَ ما خَلَقْنَا ...) است، و جمله من لدنا معنايش من نفسنا و در مرحله ذات ما است، يعنى اگر مى‌خواستيم، بازيچه‌اى را از مرحله ذات خود مى‌گرفتيم نه مرحله خلق، كه فعل ما و خارج از ذات ما است، و جمله‌(إِنْ كُنَّا فاعِلِينَ) اشاره مستقلى است به آنچه كه لفظ لو بر آن دلالت دارد، پس در حقيقت آن را كه گفتيم امتناع است تاكيد مى‌كند.

و با اين بيان برهان بر معاد و سپس نبوت تمام مى‌شود، و كلام به سياق قبلى خود متصل مى‌گردد، و حاصل كلام اين است كه: مردم به سوى پروردگار خود بازگشت دارند و بر

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 365
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست