responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 346

همچنين بعضى از سوره‌هاى قرآن به خاطر اينكه بعد از بعضى ديگر نازل شده نسبت به آنها جديد و نو است.

جمله‌(إِلَّا اسْتَمَعُوهُ) استثنايى است مفرغ (يعنى مستثنا منه آن ذكر نشده)، كه آن را از همه احوال آنان استثنا مى‌كند، و جمله استمعوه حال، و جمله‌(وَ هُمْ يَلْعَبُونَ) و نيز جمله‌(لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ) دو حال است از ضمير جمع در استمعوه پس اين دو جمله دو حال به هم آميخته‌اند.

كلمه لعب به معناى فعلى است كه منظم انجام بشود ولى غايت و هدفى جز خيال در آن نباشد، مانند بازى بچه‌ها، و كلمه لهو به معناى سرگرم شدن به چيزى و باز ماندن از امرى مهم است، مثلا وقتى مى‌گويند: ألهاه كذا ، معنايش اين است كه فلان كار بيهوده او را از مهمش باز داشت، و اگر آلات طرب را هم آلات لهو مى‌نامند، به همين جهت است، و لهو از صفات قلب است، و لذا فرمود:(لاهِيَةً قُلُوبُهُمْ) و دلها را لاهى خواند.

و معناى آيه اين است كه هيچ ذكر جديدى به وسيله نزول از آسمان، و ابلاغ رسول به ايشان در هيچ حالى از احوال نمى‌رسد مگر اينكه ايشان در حال لهو هستند، يعنى در حالى هستند كه دلهايشان لاهى است، و اگر آن ذكر را مى‌شنوند در آن حال مى‌شنوند، و خلاصه معنا اين است كه: احداث ذكر و تجديد آن هيچ اثرى در آنان نمى‌گذارد، و از اشتغال به لعب دنيا بازشان نداشته، متوجه ما وراى آن نمى‌كند. و اين تعبير كنايه است از اينكه ذكر در هيچ حالى در آنان مؤثر نمى‌افتد، نه اينكه بخواهد بگويد ذكر جديد در آنان اثر ندارد ولى ذكر قديم و كهنه اثر مى‌گذارد و چون مطلب روشن است مى‌گذريم.

بعضى‌[1] از مفسرين به ظاهر اين آيه استدلال كرده‌اند بر اينكه: قرآن كريم حادث است و قديم نيست ولى اشاعره ظاهر آن را تاويل كرده‌اند به اينكه اگر ذكر را به وصف محدث توصيف فرموده از جهت نزول آن بوده چون نزول آن حادث است و اين منافات با قدم آن ندارد. ولى ظاهر آيه عليه ايشان حكم مى‌كند و اين بحث تتمه‌اى دارد كه اينك از نظر خوانندگان مى‌گذرد.

گفتارى در چند فصل پيرامون معناى حدوث و قدم كلام‌

فصل اول [تجزيه و تحليل حقيقت و واقعيت كلام- سخن و بيان اينكه قديم بودن كلام متصور نيست‌]

: معناى اينكه كلام حادث مى‌شود و باقى مى‌ماند چيست؟ وقتى سخنى‌


[1] تفسير فخر رازى، ج 22، ص 140.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 346
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست