responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 313

از تكلم با غير به غيبت به كار رفته و اگر فرمود: قال- گفت و نفرمود: قلنا- گفتيم بدين جهت بوده كه آيه شريفه مشتمل بود بر حكم و قضاء و راندن قضا، و مختص به ذات بارى تعالى است هم چنان كه خودش فرمود:(وَ اللَّهُ يَقْضِي بِالْحَقِّ)[1] و نيز فرموده:(إِنِ الْحُكْمُ إِلَّا لِلَّهِ)[2].

(فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ مِنِّي هُدىً فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى‌).

در اين قسمت از آيه قضايى از خدا حكايت شده كه متفرع بر هبوط است و به همين جهت با حرف فا كه تفريع را مى‌رساند عطف به ما قبل يعنى به هبوط شده و اصل جمله‌(فَإِمَّا يَأْتِيَنَّكُمْ) جمله فان ياتكم بوده كلمه ما و نيز نون تاكيد بر آن اضافه شده تا به وقوع حتمى شرط اشاره كند، گويا فرموده: اگر از من هدايتى براى شما آمد و حتما هم خواهد آمد پس هر كس هدايتم را پيروى كند ... .

و در جمله‌(فَمَنِ اتَّبَعَ هُدايَ) اگر اتباع (پيروى) را به هدايت نسبت داده از طريق استعاره به كنايه است و گر نه اصلش من اتبع الهادى الذى يهدى بهداى- هر كه پيروى كند هدايت‌گرى را كه به هدايت من هدايت مى‌كند بوده است.

(فَلا يَضِلُّ وَ لا يَشْقى‌)- يعنى در طريق خود گمراه و در رسيدن به نتيجه‌اى كه در عاقبت امرش هست شقى نمى‌شود و اينكه به طور مطلق فرموده گمراه و شقى نمى‌شود مى‌رساند كه هم ضلالت و شقاوت دنيايى از او نفى شده هم آخرتى و بايد هم همين طور باشد چون هدايت الهى دين فطرى‌يى است كه خداى تعالى به لسان انبيايش به سوى آن دعوت فرموده و دين فطرى عبارت است از مجموع اعتقادات و اعمالى كه فطرت آدمى آن را اقتضا مى‌كند و جهازاتى كه خلقتش بدان مجهز است و به سوى آن دعوت مى‌نمايد، و معلوم است كه سعادت هر چيزى رسيدن به همان اهدافى است كه خلقت و جهازات خلقتش تقاضاى آن را دارد و به غير آن، سعادتى ديگر ندارد هم چنان كه خداى تعالى فرموده:(فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ)[3].

(وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِكْرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً وَ نَحْشُرُهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ أَعْمى‌).

راغب در مفردات مى‌گويد: كلمه عيش به معناى زندگى مخصوص حيوان است‌


[1] خدا است كه به حق قضاء مى‌راند. سوره مؤمن، آيه 20.

[2] حكم راندن تنها براى خدا است. سوره يوسف، آيه 67.

[3] روى دل به سوى اين دين معتدل كن كه نهاد خدا است نهادى كه مردم را بر آن نهاد، و خلقت خدا تغيير پذير نيست دين قيم همين است. سوره روم، آيه 30.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 313
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست