نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 280
و تصرف قانونى در امورى است كه تصرف در آنها
مستلزم پيروى و تبعيت ديگران و وجوب طاعت او بر ديگران باشد، و اين همان معنايى
است كه ائمه اهل بيت آن را براى خود ادعاء مىكنند و اما صرف محبت معنايى است كه
اگر واژه ولايت را توسعه دهيم شامل آن مىشود، چون بيرون از معناى حقيقى كلمه است،
بلكه از لوازم عاديه معناى حقيقى است كه ادله مودت ذى القربى از آيه و روايت به
مطابقه بر آن دلالت دارد.
براى ولايت اهل بيت غير از اين دو معنايى كه گفتيم- يكى
حقيقى و ديگرى از لوازم آن- معناى ديگرى نيز هست كه معناى سوم آن مىشود، و آن اين
است كه خداوند اداره امور بندگان خود را به دارنده آن مقام واگذار كند و از آن پس
او مدبر امور بندگان و متصرف در شؤون ايشان باشد، خداوند اين مقام را به او به
خاطر اخلاصش در عبوديت بدهد و اين ولايت در اصل و بالأصاله از خدا است و او است
ولى و بس و غير از او كسى ولى نيست و اگر اهل بيت به چنين ولايتى منسوب شوند به
خاطر اين است كه ايشان از سابقين و از اولين امتند، و ايشان اين باب را گشودهاند.
اين معنا نيز به معناى دوم از لوازم معناى حقيقى است و از باب توسع در نسبت، لفظ
را در آن استعمال مىكنيم همانطور كه صراط مستقيم در كلام خداى تعالى بالأصاله
منسوب به خدا است و به نوعى توسع به كسانى كه مورد انعام خدا قرار گرفتهاند خدا
از قبيل نبيين و صديقين و شهداء و صالحين منسوب مىشود.
پس خلاصه كلام اين شد كه ولايت در حديث مجمع به معناى مالكيت تدبير
است و آيه شريفه عمومى است، در غير بنى اسرائيل هم جريان دارد همانطور كه در خود
آنان جريان دارد و امام ابى جعفر (ع) هم كه كلمه اهتداء در آيه شريفه
را به ولايت تفسير كردهاند به همين جهت بوده و معناى متعين هم همان است.
[بررسى چند روايت در اطراف داستان گوساله پرستى بنى اسرائيل]
و در تفسير قمى در ذيل آيه(فَإِنَّا
قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِنْ بَعْدِكَ) از
امام نقل كرده كه فرمود: فتنه به معناى آزمايش است، يعنى ما قوم
تو را بعد از تو امتحان كرديم و سامرى ايشان را گمراه كرد فرمود: يعنى به
وسيله گوسالهاى كه پرستيدند گمراه كرد.
و سبب آن اين بود كه وقتى خداى تعالى به موسى وعده داد كه تورات و
الواح را تا سى روز ديگر بر او نازل مىكند، به بنى اسرائيل مژده داد و گفت كه
براى گرفتن تورات سى روز به ميقات مىروم، برادر خود هارون را جانشين خود كرد، سى
روز تمام شد و موسى نيامد بنى اسرائيل سر به طغيان نهاده و از فرمان هارون بيرون
شدند و خواستند تا او را بكشند، مىگفتند: موسى دروغ گفته و از ما فرار كرده، در
اين ميان ابليس به صورت مردى نزد ايشان آمد و گفت: موسى از شما فرار كرده و ديگر
تا ابد بر نمىگردد، براى اينكه بدون خدا نمانيد
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 280