نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 281
زيورهاتان را جمع كنيد تا برايتان معبودى
بسازم كه عبادتش كنيد.
آن روزى كه لشگر موسى به دريا زدند و دنبال سر آنان فرعون و يارانش
هم به دريا زدند و غرق شدند سامرى پيشاپيش لشگر موسى بود، و جبرئيل را ديد كه در
حيوانى به صورت اسب رمكه[1] سوار بود،
و ديد كه آن اسب پاى خود را به هر نقطه زمين مىگذارد خاك زير پايش حركت مىكند،
سامرى كه از نيكان اصحاب موسى بود، مقدارى از خاك زير پاى اسب جبرئيل را برداشت و
چون حركت مىكرد آن را در انبانى ريخت و به عنوان افتخار بر بنى اسرائيل نزد خود
نگاه مىداشت تا آن روزى كه گفتيم ابليس آمد و پيشنهاد ساختن معبودى كرد، آن روز
بعد از آنكه گوساله ساخته شد، ابليس گفت حالا آن خاك را بياور، سامرى خاك را آورد،
ابليس آن را در جوف گوساله ريخت، به محض اينكه در جوف آن قرار گرفت، گوساله به
حركت در آمده و صداى گوساله معمولى در آورد، پشم و موى بر بدنش روييد، بنى اسرائيل
در برابر آن به سجده افتادند، و عدد آنهايى كه به سجده افتادند هفتاد هزار نفر
بود.
هارون- بنا به حكايت قرآن- به ايشان فرمود:(يا قَوْمِ إِنَّما فُتِنْتُمْ بِهِ وَ إِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمنُ فَاتَّبِعُونِي
وَ أَطِيعُوا أَمْرِي قالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَيْهِ عاكِفِينَ حَتَّى يَرْجِعَ
إِلَيْنا مُوسى) بعد از اين گفت و شنود مردم تصميم
گرفتند هارون را به قتل برسانند كه هارون از ميان ايشان بگريخت، در همين هنگام بود
كه ميقات موسى (چهل روزش) تمام شد.
روز دهم ذى الحجه خداى تعالى الواح را كه تورات در آن قرار داشت و
مشتمل بر احكام اخلاقى و داستانها بود نازل كرد، و در آن به موسى وحى فرستاد كه ما
قوم تو را بعد از آمدنت آزموديم و سامرى آنان را گمراه كرد، گوسالهاى كه صداى
گوساله داشت پرستيدند، موسى پرسيد: پروردگارا گوساله را سامرى ساخت، صدا را چه كسى
به آن داد، فرمود: من دادم اى موسى، چون ديدم مرا با يك گوساله عوض كردند خواستم
به عنوان مجازات آزمايششان را دشوارتر كنم.
موسى- به حكايت قرآن كريم- با خشم و تاسف به ميان قوم خود برگشت و به
ايشان فرمود: مگر پروردگارتان وعدهاى نيكو به شما نداد آيا صرفا به خاطر اينكه
(ده روز) عهد من طول كشيد از راه خدا منحرف شديد يا آنكه مىخواستيد عذابى از
پروردگارتان بر شما نازل گردد و بدين جهت وعده مرا تخلف كرديد؟ آن گاه الواح را از
شدت خشم به زمين زد و