نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 239
رفته بعضى[1]
گفتهاند: وجه آن اين است كه مىخواهد به بديع بودن اين صنع عجيب و صور گوناگون و
ازواج مختلفه آن اشاره كند كه هر كدام براى خود يك نوع حيات دارد، در حالى كه همه
از يك آب ارتزاق مىكنند و معلوم است كه صنع عظيم، جز از صانعى عظيم سر نمىزند و
اين نيز معمول است كه وقتى عظيمى در باره خود سخن مىگويد به ما تعبير
مىآورد و از خودش و اعوان و خدم خود صحبت مىكند، و اين التفات در چند جا از كلام
خداى تعالى كه از بيرون آوردن نبات به وسيله آب سخن گفته به كار رفته است، مانند
آيه(أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ
ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ ثَمَراتٍ مُخْتَلِفاً أَلْوانُها)[2] كه در
اول خداى را غايب گرفته و مىفرمايد: آيا نمىبينى كه خدا آبى از آسمان نازل كرد؟
آن گاه در آخرش مىفرمايد: پس به وسيله آن ميوههايى با رنگهاى گوناگون بيرون
آورديم.
و نيز مانند آيه(وَ أَنْزَلَ
لَكُمْ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَنْبَتْنا بِهِ حَدائِقَ ذاتَ بَهْجَةٍ)[3] و آيه(وَ هُوَ الَّذِي أَنْزَلَ
مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجْنا بِهِ نَباتَ كُلِّ شَيْءٍ)[4].
و در جمله(إِنَّ فِي ذلِكَ لَآياتٍ
لِأُولِي النُّهى) كلمه نهى جمع نهية- به ضم
نون و سكون هاء- است، كه به معناى عقل است، و اگر عقل را نهيه ناميدهاند براى اين
بوده كه عقل، آدمى را از پيروى هواى نفس نهى مىكند.
(مِنْها خَلَقْناكُمْ وَ فِيها نُعِيدُكُمْ وَ مِنْها
نُخْرِجُكُمْ تارَةً أُخْرى) ضمير در منها و
آن دو تاى ديگر به كلمه ارض بر مىگردد و آيه شريفه ابتداى خلقت آدمى را از زمين و
سپس اعاده او را در زمين و جزئى از زمين و در آخر بيرون شدنش را براى بازگشت به
سوى خدا از زمين مىداند، پس در زمين يك دوره كامل از هدايت بشر صورت مىگيرد.
(وَ لَقَدْ أَرَيْناهُ آياتِنا كُلَّها فَكَذَّبَ وَ
أَبى) ظاهرا مراد از آيات، عصا و دست و ساير معجزاتى باشد كه موسى (ع) در
ايام دعوتش به فرعون ارائه داد، نه معجزه غرق، هم چنان كه در تفسير جمله