نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 188
گفت: اى موسى! آن را بيفكن (19).
پس آن را افكند كه ناگهان مارى شد كه سريع راه مىرفت (20).
فرمود آن را بگير و نترس كه آن را به حالت اولش باز مىگردانيم (21).
و دستت را به گريبان خود ببر تا نورانى بدون عيب بيرون آيد، و اين
معجزه ديگرى است (22).
تا آيههاى بزرگ خويش را به تو بنمايانيم (23).
به سوى فرعون برو كه او طغيان كرده است (24).
گفت: پروردگارا سينه مرا بگشاى (25).
و كارم را به من آسان كن (26).
و گره از زبان من باز كن (27).
تا گفتارم را بفهمند (28).
و براى من وزيرى از كسانم مقرر فرما (29).
هارون برادرم را (30).
و پشت من بدو محكم كن (31).
و او را شريك كارم گردان (32).
تا تو را تسبيح بسيار گوئيم (33).
و بسيار يادت كنيم (34).
كه تو بيناى به حال ما بودهاى (35).
فرمود اى موسى مطلوب خويش را يافتى (36).
و بار ديگر به تو نيز منت نهاديم (37).
آن دم كه به مادرت آنچه بايد وحى كرديم (38).
كه او را در صندوق بگذار و صندوق را به دريا بيفكن، تا دريا به ساحلش
اندازد، و دشمن من و دشمن او بگيرد او را و از جانب خويش محبوبيتى بر تو افكندم تا
زير نظر من تربيت شوى (39).
و چون خواهرت رفت و گفت آيا شما را به كسى دلالت كنم كه تكفل او كند؟
و به مادرت بازت آورديم كه ديدهاش روشن شود و غم نخورد و يكى را كشتى و از
گرفتارى نجاتت داديم و امتحانت كرديم امتحانى دقيق و سالى چند در ميان اهل مدين
ماندى آن گاه اى موسى! به موقع بيامدى (40).
و تو را خاص خويش كردم (41).
تو و برادرت معجزههاى مرا ببريد و در كار ياد كردن من سستى مكنيد
(42).
به سوى فرعون رويد كه طغيان كرده است (43).
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 188