responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 175

بله از امام ابى جعفر (ع) به طورى كه در روح المعانى‌[1] آمده و از امام صادق (ع) به طورى كه معانى‌[2] الاخبار آورده، چنين روايت شده كه به ثورى فرمود: كلمه طه يكى از اسماء رسول خدا 6 است، هم چنان كه در رواياتى ديگر آمده كه كلمه يس يكى از اسماء آن جناب است، و نيز در الدر المنثور از ابن مردويه از سيف هر دو اسم را از ابى جعفر روايت كرده‌[3].

و چون از اسماء آسمانى آن جناب بوده مردم آن را نمى‌دانسته‌اند، و قبل از نزول قرآن آن جناب را به آن اسامى نمى‌خواندند، ليكن از آنجايى كه اين كلمه در لغت معنايى وصفى ندارد، و بعيد است كه آن جناب را نامى بى‌معنا بگذارند كه جز ذات معناى ديگرى در بر نداشته باشد، علاوه بر اينكه آن جناب داراى اسم بود و همه نام او را مى‌دانستند، و نيز با در نظر گرفتن اينكه حق مطلب در خصوص حروف مقطعه قرآن اين است كه رموزى است كه معنايى رمزى را در بر دارد، و خدا آنها را بر آن جناب القاء فرموده، و باز از آنجايى كه اين سوره با خطاب رسول خدا افتتاح شده، و فرموده:(طه ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ ...) هم چنان كه در سوره يس نيز فرموده‌( يس وَ الْقُرْآنِ الْحَكِيمِ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ‌)- يس قسم به قرآن حكيم كه تو هر آينه از مرسلين هستى ناگزير از ظاهر اين دو سوره استفاده مى‌شود كه معناى مشار اليه در دو كلمه طه و يس امرى است مربوط به شخص آن جناب، كه واقعيت آن دو با وجود آن جناب محقق مى‌شود، يعنى غير از وجود آن حضرت واقعيت ديگرى ندارد به خلاف ساير سوره‌هايى كه با حروف مقطعه شروع مى‌شوند، پس مى‌فهميم كه اين دو كلمه دو صفت از شخصيت باطنى آن جناب است كه مختص به خود او است و ديگرى آن صفت را ندارد، در نتيجه مى‌توان گفت: دو اسم از اسماء مخصوص آن جناب است كه وقتى بر او اطلاق مى‌شده معنايش اى كسى كه به طه و يس خطاب شدى بوده و بعدا به تدريج و كثرت استعمال علم و نام خاص او شده است.

اين آن مقدار توجيهى بود كه ما توانستيم براى روايت بكنيم، كه خلاصه‌اش اين شد كه روايت از باب مسمى شدن به مثل نام معروف: تابط شرا و از قبيل شعر:

انا ابن جلا و طلاع الثنايا إذا اضع العمامة تعرفونى‌


[1] معانى الاخبار، ص 22 ح 1.

[2] الدر المنثور، ج 4، ص 289.

[3] روح المعانى، ج 16، ص 148.

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 14  صفحه : 175
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست