نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 14 صفحه : 138
صرف تحقق مصداقى از ضلالت باعث آن تهديد
شده، چون صرف چنين ضلالتى استحقاق مجازات استدراج كه عبارت است از ضلالت شديدتر،
نمىشود.
جمله فليمدد صيغه امر غائب است، و برگشت معناى آن به اين
مىشود كه يكى از واجبات بر خداى رحمان اين است كه چنين كسى را در ضلالت امتداد
دهد، چون گفتيم صيغه، صيغه امر است، و امر در صورتى كه از كسى به سوى شخصى صادر
شود معنايش اين است كه آن تكليف را بر او واجب كرده، و همچنين اگر آمر مخاطب خود
را دستور دهد كه مرا امر به فلان كار بكن، معنايش اين است كه من اين كار را خواهم
كرد، و آن را بر خود واجب كردهام.
كلمه مد و امداد به يك معنا است، ليكن راغب
در مفردات گفته: امداد بيشتر در محبوب آمده، و مد بيشتر در مكروه استعمال شده است[1]، و مراد اين است كه كسى كه ضلالت
بر او مستقر شود، و او در آن ادامه دهد- كه البته كنايه آيه به كفار است- خداى
تعالى بر خود واجب فرموده كه او را در آنچه هست مدد كند، يعنى هر چيزى كه او را به
گمراهى كشيده بيشتر به او بدهد، مانند زخارف دنيوى در مورد كلام، تا به خاطر آن و
سرگرمى با آن به كلى از حق منصرف شود، و در نتيجه امر خدا- عذاب او يا قيامت-
بناگهانى برسد، و آن وقت حق بر او روشن گردد، وقتى كه ديگر نتواند از حق منتفع
شود.
پس اينكه فرمود:(حَتَّى إِذا
رَأَوْا ما يُوعَدُونَ إِمَّا الْعَذابَ وَ إِمَّا السَّاعَةَ فَسَيَعْلَمُونَ
...) دليل بر اين است كه اين مد خذلانى است به صورت اكرام، و
مراد از آن اين است كه طرف از حق و پيروان حق منصرف شود، يعنى سرگرم زرق و برق
حيات دنياى غدار گردد و حق برايش روشن نشود تا آن وقتى كه ديگر نتواند از آن منتفع
شود، و آن هنگام نزول عذاب يا قيام قيامت است.