نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 85
در امر ما فسق بورزند اراده مىكنيم هلاكشان
سازيم چون اراده هلاكت قبل از آنكه جهتش محقق شود معنا ندارد، اين وجه مانند
وجه قبليش سخيف و بى اساس است.
همه اين توجيهات بر تقديريست كه آيه را به قرائت معروف كه جمله
امرنا را با همزه و بعد از آن ميم بدون تشديد قرائت نمودهاند قرائت كنيم و
آن را از ماده امر كه به معناى طلبيدن است بدانيم، ولى چه بسا كه آن
را به معناى اكثار دانستهاند، و گفتهاند معنايش اين است كه مال و اولاد مترفين
را زياد كرديم، و ايشان در آن شهر فساد راه انداختند.
و بعضى[1] ديگر آن
را به صورت امرنا قرائت كرده و به على (ع) و به عاصم و ابن كثير و نافع
و غير ايشان نسبتش دادهاند كه از ماده ايمار و به معناى زياد كردن
مال و نسل است، بعضى[2] ديگر آن
را به صورت أمرنا با تشديد ميم از مصدر تامير به معناى توليت و
عهدهدارى امارت قرائت كرده و به امام على و امام حسن و امام باقر (ع) و به ابن
عباس و زيد بن على و غير ايشان نسبتش دادهاند.
در مفردات گفته است: كلمه قرن به معناى مردمى است كه در
يك زمان زندگى كنند و از جهت عصر و زمان مشترك باشند، و جمع آن قرون مىآيد، هم
چنان كه در قرآن فرمود:(وَ لَقَدْ أَهْلَكْنَا
الْقُرُونَ) و نيز فرموده:(كَمْ أَهْلَكْنا
مِنَ الْقُرُونِ)[3] و معناى آيه روشن است كه مىخواهد مطلب گذشته در آيه قبل را تثبيت
نموده و با اشاره به قرون گذشته هلاك شده، بفهماند كه هلاك ساختن اهل قريهها و
ديارها يكى از سنتهاى جاريه خداوندى است.
و اين آيه خالى از اشعار به اين معنا نيست كه سنت هلاك ساختن از زمان
نوح در ميان قرون بشرى شروع شده است، و همين طور هم هست قبلا هم در تفسير آيه:(كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ
النَّبِيِّينَ)[4]، در جلد دوم اين كتاب گفتيم كه جامعه انسانى، قبل از زمان نوح (ع)
يك جامعه ساده فطرى بوده است و بشر جز آنچه را كه به فطرت خود مىيافته درك
نمىكرده است و بعد از آمدن نوح بود كه اختلافات در ميان بشر پيدا شد.