نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 553
و خضر را آورد كه چگونه موسى از او اعمال
عجيبى مشاهده كرد و نتوانست تاويل كند، و ظاهر آن اعمال وى را از باطن آنها غافل
ساخت تا آنكه خود خضر تاويل كارهاى خود را شرح داده اضطراب موسى را از بين برد. و
سپس داستان ذو القرنين و سدى كه به امر خدا و براى جلوگيرى از مفسدين- از قبيل
ياجوج و ماجوج- ساخته بيان كرد.
و به طورى كه ملاحظه مىكنيد اينها امورى است كه در ذيلش حقايق و
اسرارى قرار دارد، و در حقيقت كلماتى است كاشف از مقاصدى، و بياناتى است كه از
حقايقى نهفته كه ذكر حكيم به سوى آنها دعوت مىكند پرده برمىدارد. و اين آيه، از
اين امور كه كلمات خدا است خبر مىدهد و كلمات خدا از مقاصدى كه زوال ناپذير است
خبر مىدهد، و آيه شريفه در اينكه در جايى قرار گرفته كه غرض سوره استيفاء شده و
بيانش تمام گشته و مثالهايش زده شده نظير گفتار كسى مىماند كه خيلى حرف زده و در
آخر گفته باشد حرفهاى ما تمامى ندارد لذا به همين مقدار كه گفتيم اكتفاء مىكنيم-
و خدا داناتر است.
[اشاره به معناى كلمه خدا و بيان مقصود از اينكه اگر
درياها مركب باشد كلمات خدا را با آن نتوان نوشت]
لفظ كلمة هم بر جمله اطلاق مىشود و هم بر مفرد نظير آيه
شريفه(قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا إِلى كَلِمَةٍ
سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ)[1] و در قرآن كريم بيشتر در گفتار خدا و حكم او استعمال شده مانند آيه(وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنى عَلى بَنِي
إِسْرائِيلَ بِما صَبَرُوا)[2] و آيه(كَذلِكَ حَقَّتْ كَلِمَةُ
رَبِّكَ عَلَى الَّذِينَ فَسَقُوا أَنَّهُمْ لا يُؤْمِنُونَ)[3] و آيه(وَ لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ
مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ)[4] و
آيات بسيار زياد ديگرى از اين قبيل.
و معلوم است كه خداى تعالى تكلمش به دهان باز كردن نيست، بلكه تكلم
او همان فعل او است و افاضه وجودى است كه مىكند، هم چنان كه فرموده:(إِنَّما قَوْلُنا لِشَيْءٍ إِذا أَرَدْناهُ أَنْ نَقُولَ
لَهُ كُنْ فَيَكُونُ)[5].
[1] بگو اى اهل كتاب همه بيائيد بر يك كلمه اتفاق كنيم و آن كلمه
عبارت است از اينكه جز خدا را نپرستيم. سوره آل عمران، آيه 64.
[2] كلمه حسناى پروردگارت بر بنى اسرائيل تمام شد چون صبر كردند.
سوره اعراف آيه 137.
[3] اين چنين كلمه پروردگارت عليه كسانى كه فسق كردند مسلم شد كه
ايمان نمىآورند. سوره يونس آيه 32.
[4] اگر كلمه از پروردگارت نگذشته بود كار ايشان يكسره مىشد.
سوره يونس، آيه 19.
[5] قول ما به هر چيزى كه بخواهيمش اين است كه بگوييم بباش و او
بدون درنگ موجود مىشود. سوره نحل آيه 40.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 553