نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 507
اين جمله از ملاحم يعنى پيشگوييهاى قرآن
است.
از آنچه گفتيم به خوبى روشن گرديد كه ترك در جمله
و تركنا به همان معناى متبادر از كلمه است، كه مقابل گرفتن و اخذ است، و هيچ
جهتى ندارد كه مانند بعضى بگوييم: ترك به معناى جعل و از لغات اضداد است.
و اين آيه از كلام خداى عز و جل است، نه تتمه كلام ذو القرنين، به
دليل اينكه در آن، سياق از غيبت به تكلم با غير كه سياق كلام سابق بر اين خداى
تعالى بود و در آن مىفرمود:
(إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ قُلْنا يا ذَا
الْقَرْنَيْنِ)، تغيير يافته، و اگر تتمه كلام ذو
القرنين بود جا داشت چنين بيايد: ترك بعضهم ... در مقابل جمله ديگر كه
فرمود(جَعَلَهُ دَكَّاءَ).
و مقصود از(وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ) نفخه دومى قبل از قيامت است كه با آن همه مردگان زنده مىشوند، به
دليل اينكه دنبالش مىفرمايد:(فَجَمَعْناهُمْ
جَمْعاً وَ عَرَضْنا جَهَنَّمَ يَوْمَئِذٍ لِلْكافِرِينَ عَرْضاً).
اين آيه تفسير كافرين است، و آنان همانهايى هستند كه خداوند ميان
آنان و ذكرش سدى قرار داده و پردهاى كشيده- و به همين مناسبت بعد از ذكر سد متعرض
حال آنان شده- ديدگان ايشان را در پردهاى از ياد خدا كرده و استطاعت شنيدن را از
گوششان گرفته در نتيجه راهى كه ميان آنان و حق فاصله بود آن راه كه همان ياد خدا
است، بريده شده است.
آرى، انسان يا از راه چشم به حق مىرسد، و از ديدن و تفكر در آيات
خداى عز و جل به سوى مدلول آنها راه مىيابد، و يا از طريق گوش و شنيدن كلمات حكمت
و موعظه و قصص و عبرتها، و اينان نه چشم دارند و نه گوش.
[وجوهى كه در بيان مراد آيه شريفه:(أَ فَحَسِبَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ يَتَّخِذُوا عِبادِي مِنْ دُونِي أَوْلِياءَ
...) گفته شده است]
استفهامى است انكارى. در مجمع البيان گفته: معنايش اين است كه آيا
كسانى كه توحيد خداى را انكار مىكنند خيال مىكنند اگر غير از خدا اولياى ديگرى
اتخاذ كنند ايشان را يارى خواهند نمود، و عقاب مرا از ايشان دفع توانند كرد؟ آن
گاه بر گفته خود استدلال نموده مىگويد: جمله(إِنَّا أَعْتَدْنا جَهَنَّمَ لِلْكافِرِينَ نُزُلًا)،
بر اين حذف دلالت مىكند[1].
البته وجه ديگرى از ابن عباس نقل شده كه وى گفته معناى آيه چنين است:
آيا اينان كه كافر شدند مىپندارند كه اگر بغير من آلههاى بگيرند من براى خود و
عليه ايشان غضب نخواهم كرد و عقابشان نمىكنم؟.