نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 497
ترجمه آيات
از تو از ذو القرنين پرسند. بگو: براى شما از او خبرى خواهم خواند
(83).
ما به او در زمين تمكين داديم و از هر چيز وسيلهاى عطا كرديم (84).
پس راهى را تعقيب كرد (85).
چون به غروبگاه آفتاب رسيد آن را ديد كه در چشمهاى گلآلود فرو
مىرود و نزديك چشمه گروهى را يافت. گفتيم اى ذو القرنين يا عذاب مىكنى يا ميان
آن طريقهاى نيكو پيش مىگيرى (86).
گفت: هر كه ستم كند زود باشد كه عذابش كنيم و پس از آن سوى پروردگارش
برند و سخت عذابش كند (87).
و هر كه ايمان آورد و كار شايسته كند پاداش نيك دارد و او را فرمان
خويش كارى آسان گوييم (88).
و آن گاه راهى را دنبال كرد (89).
تا به طلوعگاه خورشيد رسيد و آن را ديد كه بر قومى طلوع مىكند كه
ايشان را در مقابل آفتاب پوششى ندادهايم (90).
چنين بود و ما از آن چيزها كه نزد وى بود به طور كامل خبر داشتيم
(91).
آن گاه راهى را دنبال كرد (92).
تا وقتى ميان دو كوه رسيد مقابل آن قومى را يافت كه سخن نمىفهميدند
(93).
گفتند: اى ذو القرنين ياجوج و ماجوج در اين سرزمين تباهكارند آيا
براى تو خراجى مقرر داريم كه ميان ما و آنها سدى بنا كنى (94).
گفت: آن چيزها كه پروردگارم مرا تمكن آن را داده بهتر است مرا به
نيرو كمك دهيد تا ميان شما و آنها حائلى كنم (95).
قطعات آهن پيش من آريد تا چون ميان دو ديواره پر شد گفت: بدميد تا آن
را بگداخت گفت:
روى گداخته نزد من آريد تا بر آن بريزم (96).
پس نتوانستند بر آن بالا روند، و نتوانستند آن را نقب زنند (97).
گفت: اين رحمتى از جانب پروردگار من است و چون وعده پروردگارم بيايد
آن را هموار سازد و
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 497