نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 484
لكن آيه مورد بحث متعرض بيش از اين نيست كه
در زير ديوار گنجى از براى آن دو يتيم بوده، و ديگر دلالت ندارد بر اينكه پدرشان
آن را دفن كرده باشد. علاوه بر اينكه به فرضى هم كه پدر آنان دفن كرده باشد توصيف
پدر آنان به اينكه مردى صالح بوده خود دليل بر اين است كه گنج مزبور هر چه بوده
مذموم نبوده. از اين هم كه بگذريم ممكن است پدر صالح آن دو گنجى را به ملاك جايزى
براى فرزندانش دفن كرده باشد. اين كار بالاتر از سوراخ كردن كشتى نيست، چطور آن دو
كار با تاويل امر الهى جائز باشد اينهم لا بد تاويلى داشته است، البته در اين ميان
روايتى هست كه در بحث روايتى آينده خواهد آمد- ان شاء اللَّه تعالى.
اين آيه دلالت دارد بر اينكه صلاح انسان گاهى در وارث انسان اثر نيك
مىگذارد، و سعادت و خير را در ايشان سبب مىگردد، هم چنان كه آيه شريفه(وَ لْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ
ذُرِّيَّةً ضِعافاً خافُوا عَلَيْهِمْ ...)[1]
نيز دلالت دارد بر اينكه صلاح پدر و مادر در سرنوشت فرزند مؤثر است. و اينكه فرمود(وَ ما فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي) كنايه است از اينكه حضرت خضر هر كارى كه كرده به امر ديگرى يعنى به
امر خداى سبحان بوده نه به امرى كه نفسش كرده باشد.
(ذلِكَ تَأْوِيلُ ما لَمْ تَسْطِعْ عَلَيْهِ صَبْراً).
كلمه تستطع از استطاع، يسطيع به معناى
استطاع، يستطيع است. در اول سوره آل عمران هم گذشت كه تاويل در عرف قرآن
عبارت است از حقيقتى كه هر چيزى متضمن آن است و وجودش مبتنى بر آن و برگشتش به آن
است، مانند تاويل خواب كه به معناى تعبير آن است، و تاويل حكم كه همان ملاك آن
است، و تاويل فعل كه عبارت از مصلحت و غايت حقيقى آن، و تاويل واقعه علت واقعى آن
است، و همچنين است در هر جاى ديگرى كه استعمال شود.
پس اينكه فرمود:(ذلِكَ تَأْوِيلُ
ما لَمْ تَسْطِعْ ...) اشارهاى است از خضر به
اينكه آنچه براى وقايع سهگانه تاويل آورد و عمل خود را در آن وقايع توجيه نمود
سبب حقيقى آن وقايع بوده نه آنچه كه موسى از ظاهر آن قضايا فهميده بود، چه آن جناب
از قضيه كشتى تسبيب هلاكت مردم، و از قضيه كشتن آن پسر، قتل بدون جهت، و از قضيه
ديوار سازى سوء تدبير در
[1] بايد بترسند كسانى كه اگر بعد از خود وارثى و ذريه صغيرى
باقى مىگذارد، و از ناملايمات به جان آنان مىترسند ... سوره نساء، آيه 9.
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 484