responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 480

دارد، لذا جائز است مجازا همان قريه را در جاى اهل بگذاريم، به خلاف غذا خواستن از قريه كه مخصوص اهل قريه است، و بنا بر اين كلمه اهلها از باب به كار بردن اسم ظاهر در جاى ضمير نيست.

و اگر نفرمود: حتى اذا اتيا قرية استطعما اهلها بدين جهت بود، هر چند كه اگر اينطور فرموده بود كلمه قرية در معناى حقيقيش استعمال شده بود، و ليكن از آنجايى كه غرض عمده از اين كلام مربوط به جزاء يعنى جمله‌(قالَ لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْراً) بوده، و گرفتن مزد از قريه معنا نداشته، لذا فرموده:(حَتَّى إِذا أَتَيا أَهْلَ قَرْيَةٍ).

و همين خود دليل بر اين است كه اقامه جدار در حضور اهل ده بوده، و به همين جهت احتياجى نبوده كه بفرمايد لو شئت لتخذت عليه منهم اجرا و يا من اهلها اجرا يعنى چه مى‌شد كه از ايشان (و يا از اهل اين ده) در برابر اين عمل مزدى مى‌گرفتى، و كلمه: از ايشان و يا از اهل ده را انداخته است- دقت فرمائيد.

و مراد از استطعام طلب طعام است به عنوان ميهمانى و لذا دنبالش فرمود: فابوا- پس از اينكه ميهمانشان كنند مضايقه نمودند . معناى انقضاض در جمله‌(فَوَجَدا فِيها جِداراً يُرِيدُ أَنْ يَنْقَضَّ) سقوط و فرو ريختن است، و اينكه فرموده: مى‌خواست سقوط كند معنايش اين است كه در شرف سقوط بود.

و اينكه فرموده: فاقامه معنايش اين است كه خضر آن را درست كرد ولى ديگر نفرمود: چگونه درستش كرد، آيا به طور معجزه و خرق عادت بوده يا از طريق معمولى خرابش كرده و از نو بنيانش نهاده، و يا با بكار بردن ستون از سقوطش جلوگيرى نموده است. چيزى كه هست از اينكه موسى به وى گفت: چرا مزد از ايشان نگرفتى شايد استفاده شود كه از راه ساختمان آن را اصلاح كرده‌اند، نه از راه معجزه، چون معهود از مزد گرفتن در صورت عمل كردن معمولى است.

در جمله‌( لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ‌)[1](عَلَيْهِ أَجْراً ) كلمه تخذ به معناى اخذ است، و ضمير در عليه به اقامه‌اى برمى‌گردد كه از مفهوم فاقامه استفاده مى‌شود، چون اقامه مصدر است، هم ضمير مذكر به آن برمى‌گردد، و هم مؤنث، و سياق گواهى مى‌دهد بر اينكه موسى و خضر گرسنه بوده‌اند. و مقصود موسى از اينكه گفت خوب است در برابر عملت اجرتى بگيرى اين بوده كه با آن اجرت غذايى بخرند تا سد جوع كنند.


[1] اين كلمه هم با تشديد خوانده شده و از اتخذ گرفته شده و هم با تخفيف و از تخذ .

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 480
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست