نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 468
غرق كنى حقا كه كارى ناشايسته كردى (71).
گفت: مگر نگفتم كه تو تاب همراهى مرا ندارى (72).
گفت: مرا به آنچه فراموش كردهام بازخواست مكن و كارم را بر من سخت
مگير (73).
پس برفتند تا پسرى را بديدند و او را بكشت. گفت: آيا نفس محترمى كه
كسى را نكشته بود بيگناه كشتى حقا كارى قبيح كردى (74).
گفت: مگر به تو نگفتم كه تو به همراهى من هرگز شكيبايى نتوانى كرد
(75).
گفت اگر بعد از اين چيزى از تو پرسيدم مصاحبت من مكن كه از جانب من
معذور خواهى بود (76).
پس برفتند تا به دهكدهاى رسيدند و از اهل آن خوردنى خواستند و آنها
از مهمان كردنشان دريغ ورزيدند، در آنجا ديوارى يافتند كه مىخواست بيفتد، پس آن
را به پا داشت و گفت: كاش براى اين كار مزدى مىگرفتى (77).
گفت اينك (موقع) جدايى ميان من و تو است و تو را از توضيح آنچه كه
توانايى شكيبايىاش را نداشتى خبردار مىكنم (78).
اما كشتى براى مستمندانى بود كه در دريا كار مىكردند خواستم معيوبش
كنم، چون كه در راهشان شاهى بود كه همه كشتىها را به غصب مىگرفت (79).
اما آن پسر، پدر و مادرش مؤمن بودند ترسيدم به طغيان و انكار دچارشان
كند (80).
و خواستم پروردگارشان پاكيزهتر و مهربانتر از آن عوضشان دهد (81).
اما ديوار از دو پسر يتيم اين شهر بود و گنجى از مال ايشان زير آن
بود، و پدرشان مردى شايسته بود، پروردگارت خواست كه به رشد خويش رسند و گنج خويش
بيرون آرند، رحمتى بود از پروردگارت، و من اين كار را از پيش خود نكردم، چنين است
توضيح آن چيزها كه بر آن توانايى شكيبايى آن را نداشتى (82).
بيان آيات
[آنچه از داستان موسى 7 و همراه او و ملاقات با عالم
به تاويل احاديث (خضر 7) استفاده مىشود و آنچه در باره اين داستان گفته
شده است]
در اين آيات داستان موسى و برخوردش در مجمع البحرين با آن عالمى كه
تاويل حوادث را مىدانست براى رسول خدا 6 تذكر مىدهد، و اين چهارمين تذكرى است
كه در اين سوره دنبال امر آن جناب به صبر در تبليغ رسالت تذكار داده مىشود تا هم
سرمشقى باشد براى استقامت در تبليغ و هم تسليتى باشد در مقابل اعراض مردم از ذكر
خدا و اقبالشان بر دنيا، و هم بيانى باشد در اينكه اين زينت زودگذر دنيا كه اينان
بدان
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 468