نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 438
است كه بر او استعلاء و تكبر ورزيد، و اين
ردش از بيان سابقش استخراج شده كه حاصلش اين است كه: وقتى جريان همه امور به مشيت
خداى تعالى و حول و قوه او باشد، پس او تو را داراى مال و فرزند و نفرات بيشترى
كرده، و اين كار مربوط به او است نه به تو، تا باعث به خود باليدنت شود و مجوزى
باشد كه بر من تكبر ورزى. وقتى مربوط به او شد ممكن است او باغى بهتر از باغ تو به
من بدهد و باغ تو را ويران كند و مرا به حالتى بهتر از حالت امروز تو، و تو را به
حالتى بدتر از حالت امروز من در آورد، و مرا غنىتر از تو گردانيده تو را فقيرتر
از من كند. و ظاهر كلام چنين مىنمايد كه كلمه ترن در جمله(إِنْ تَرَنِ أَنَا أَقَلَّ مِنْكَ ...) از
ماده رأى به معناى اعتقاد باشد. و بنا بر اين، فعل مذكور از افعال
قلوب خواهد بود. و ضمير انا ضمير فصلى است كه ميان دو مفعول فعل مزبور
كه در اصل مبتداء و خبر بودهاند فاصله شده است. ممكن هم هست از ماده رؤيت به
معناى ديدن باشد، و آن وقت ضمير نامبرده ضمير فاعلى است كه مفعول را كه در ظاهر
لفظ حذف شده تاكيد مىكند.
و معناى آيه شريفه اين است كه اگر اعتقاد دارى (و يا اگر مىبينى) كه
من از جهت مال و فرزند دست كمى از تو دارم، و تو در اين جهت از من جلوترى، بارى
زمام امر به دست پروردگار من است، و چون چنين است هيچ بعدى ندارد، و بلكه اميد آن
هست كه پروردگار من جنتى بهتر از جنت تو به من بدهد، و جنت تو را هدف تيرهاى بلاى
خود قرار داده بلائى آسمانى چون سرما و يا باد داغ هلاك كننده و يا صاعقه و امثال
آن بر آن بفرستد، و به صورت زمينى خشك و خالى از درخت و زراعت در آورد، و يا بلائى
زمينى بر آن مسلط ساخته آب چشمهاش را قبل از آنكه به زمين تو برسد در زمين فرو
برد و چشمه را خشك كند.
(وَ أُحِيطَ بِثَمَرِهِ فَأَصْبَحَ يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ
...) احاطه به ثمر و يا به هر چيز ديگر كنايه از نابود كردن آن است، و
اين از احاطه دشمن و محاصره كردن او از همه اطراف گرفته شده كه در چنين مواقعى
ديگر اميد آدمى از هر يار و ياورى قطع گشته هلاك حتمى مىشود، هم چنان كه فرموده:(وَ ظَنُّوا أَنَّهُمْ أُحِيطَ بِهِمْ)[1] و اينكه فرمود:(فَأَصْبَحَ
يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ ...) كنايه از ندامت است، چون
شخص نادم بيشتر اوقات حالت درونى خود را با پشت و رو كردن دستها مجسم مىسازد. و
اينكه فرمود:(وَ هِيَ خاوِيَةٌ عَلى عُرُوشِها) به طورى كه گفتهاند[2] كنايه است
از كمال خرابى، زيرا خانه وقتى
[1] و پنداشتند كه بلاء بر آنان احاطه كرده است. سوره يونس، آيه
22.