نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 41
ملائكه كرام را ديده و با آنان صحبت نموده
است و آياتى الهى ديده كه جز با عبارات:
عرش حجب سرادقات تعبير از آنها
ممكن نبوده است.
اين است معناى معراج روحانى ولى آقايان چون قائل به اصالت وجود مادى
بوده و در عالم به غير از خدا هيچ موجود مجردى را قائل نيستند و از سوى ديگر كه
كتاب و سنت در وصف امور غير محسوسه اوصافى را برمىشمارد كه محسوس و مادى است
مانند ملائكه كرام و عرش و كرسى و لوح و قلم و حجب و سرادقات ناگزير شده اين امور
را حمل كنند بر اجسام ماديهاى كه محسوس آدمى واقع نمىشوند و احكام ماده را
ندارند، و نيز تمثيلاتى كه در روايات در خصوص مقامات صالحين و معارج قرب آنان و
بواطن صور معاصى از نتايج اعمال و امثال آن وارد شده بر نوعى از تشبيه و استعاره
حمل نموده، در نتيجه خود را به ورطه سفسطه بيندازند حس را خطاكار دانسته قائل به
روابطى جزافى و نامنظم در ميان اعمال و نتايج آن شوند و محذورهاى ديگرى از اين
قبيل را ملتزم گردند.
و نيز به همين جهت بوده كه وقتى يك عده از انسانها معراج جسمانى
رسول خدا را انكار كردهاند ناگزير شدهاند كه بگويند معراج آن حضرت در خواب بوده
چون رؤيا به نظر ايشان يك خاصيت مادى است براى روح مادى، و آن گاه ناچار شدهاند
آيات و رواياتى را كه با اين گفتارشان سازگارى نداشته تاويل كنند گو اينكه از آيات
و روايات يكى هم با گفتار ايشان جور نمىآيد.
بحثى ديگر [ (تقسيم جزئيات مربوط به معراج به چهار قسم، از نظر
معنى و سند)]
در مجمع البيان مىگويد: موضعى كه آن جناب بدانجا سير داده شد مورد
اختلاف است كه كجا بوده، نظر ما اين است كه بيت المقدس بوده چون قرآن كريم اين
مطلب را به آن صراحت بيان نموده كه هيچ مسلمانى نمىتواند آن را انكار نمايد. و
اينكه بعضىها گفتهاند:
اين جريان در خواب واقع شده كلامى است ظاهر البطلان، زيرا اگر خواب
مىبود ديگر معجزه و برهان نبود.
و حال آنكه در روايات دارد كه پيغمبر ما به آسمان عروج كرد و اين
مضمون را بسيارى از صحابه از قبيل ابن عباس و ابن مسعود و جابر بن عبد اللَّه و
حذيفه و عايشه و ام هانى و ديگران روايت كردهاند چيزى كه هست در نقل جزئيات آن كم
و زياد دارند.
و اگر همه آن جزئيات را به دقت مورد نظر قرار دهيم خواهيم ديد كه از
يكى از چهار
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 41