نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 366
يكى را بفرستيد، و نيز نگفت فلانى را
بفرستيد. و وقتى هم خواست اسم پول را ببرد نگفت پولمان را و يا از پولمان به او
بدهيد برود، بلكه گفت: پولتان را بدهيد به يك نفرتان و و رق را به همه
نسبت داد، همه اينها مراتب برادرى و مواسات و ادب آنان را مىرساند.
بعلاوه، جمله(فَلْيَنْظُرْ
أَيُّها أَزْكى طَعاماً ...) و جمله(وَ لْيَتَلَطَّفْ ...)
مراتب خيرخواهى آنان نسبت به هم را مىرساند. و جمله(إِنَّهُمْ إِنْ يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ ...)
اشفاق و مهربانى آنان را نسبت به يكديگر مىرساند كه چقدر نسبت به نفوسى كه داراى
ايمان بودند مشفق بودند، و براى آن نفوس ارزش قائل بودند.
و در جمله(بِوَرِقِكُمْ هذِهِ) با در نظر گرفتن اضافه پول به آنان و به كار رفتن اشاره
هذه كه و رق مشخصى را تعيين مىكند اشعار دارد بر اينكه عنايت خاصى
داشتهاند بر اينكه بدان اشاره كنند و بگويند پولتان كه اينست و گرنه
سياق بيش از اين استدعا نداشت كه چون گرسنهاند شخصى را بفرستند قدرى غذا تهيه
كند. و اما اسم پول بردن و بدان اشاره كردن بعيد نيست براى اين بوده كه ما بدانيم
جهت بيرون افتادن راز آنان همان پول بوده، چون وقتى فرستاده آنان پول را در آورد
تا به فروشنده جنس بدهد فروشنده ديد سكهاى است قديمى و مربوط به سيصد سال قبل. و
در آيات اين داستان غير از اين پول چيز ديگرى باعث كشف اين راز معرفى نشده است.
در مفردات[1] گفته:
ماده عثر به معناى سقوط است. وقتى مىگويند فلان عثر
معنايش اين است كه فلانى افتاد، ولى مجازا در مورد كسى هم كه به مطلبى اطلاع پيدا
مىكند بدون اينكه در پى آن باشد استعمال مىكنند، و مىگويند: عثرت على
كذا يعنى به فلان مطلب اطلاع يافتم. در قرآن كريم يك جا فرموده:(فَإِنْ عُثِرَ عَلى أَنَّهُمَا اسْتَحَقَّا
إِثْماً) و يك جا فرموده:(وَ كَذلِكَ
أَعْثَرْنا عَلَيْهِمْ) يعنى اين چنين ايشان را بر
جاى آنان واقف نموديم بدون اينكه خودشان در جستجوى آنان باشند.
و تشبيهى كه در جمله(وَ كَذلِكَ
أَعْثَرْنا عَلَيْهِمْ) است مانند تشبيهى است كه در
جمله(كَذلِكَ بَعَثْناهُمْ)
قرار دارد، و معنايش اين است: همانطور كه قرنها به خوابشان كرديم و سپس بيدارشان
نموديم همين طور چنين و چنان كرديم. و به همين منوال جمله اولى معنا