نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 342
داستان دو طايفه از مردم اشاره نمىفرمايد
مگر آنكه تفصيل هر دو را بيان كند، نه اينكه اسم هر دو را ببرد و آن وقت تنها به
داستان يكى پرداخته، ديگرى را مسكوت بگذارد، و مورد توجه اجمالى يا تفصيلى قرار
ندهد.
علاوه بر اينكه آن داستانى كه گفتيم در روايت راجع به اصحاب رقيم
آمده با سياق آيات سابق سازگار نيست و آن مناسبتى را كه داستان اصحاب كهف با آن
سياق دارد، ندارد.
پس از آنچه كه در وجه اتصال آيات قصه كهف با آيات قبل گفتيم چنين بر
مىآيد كه معناى آيه اين است كه تو گمان كردهاى داستان اصحاب كهف و رقيم-
كه خدا صدها سال به خوابشان برد و سپس بيدارشان نموده و گمان كردند يك روز و يا
پارهاى از يك روز خوابيدند- آيت عجيبى از آيات ما است؟ نه هيچ عجيب و غريب نيست،
زيرا آنچه كه بر عامه خلق مىگذرد، كه سالها فريفته زندگى مادى و زرق و برق آن شده
غافل و بى خبر از معاد به سرمىبرند و ناگهان به عرصه قيامت در آمده زندگى چند
ساله دنياى خود را يك روز و يا ساعتى از يك روز مىپندارند، دست كمى از سرگذشت
اصحاب كهف ندارند.
و ظاهر سياق- همانطور كه قبلا هم اشاره كرديم- اين است كه قصه اصحاب
كهف قبل از نزول اين آيات بطور اجمال براى رسول خدا 6 معلوم بوده، و در اين آيات
عنايت در بيان تفصيل آن است، مؤيد اين استظهار اين است كه بعد از اين آيه و سه آيه
ديگر آمده كه اجمال قصه را در بردارد و مجددا مىفرمايد:(نَحْنُ نَقُصُّ ...) يعنى ما تفصيل داستان ايشان
را برايت ذكر مىكنيم.
كلمه اوى از اوى است كه به معناى برگشتن
است، البته نه هر برگشتنى، بلكه برگشتن انسان و يا حيوان به محل اقامت و زندگىاش
تا در آنجا دوباره استقرار يابد. و كلمه فتية جمع سماعى
فتى است، و فتى به معناى جوان است، و اين كلمه خالى از شائبه
مدح نيست و تقريبا منظور از آن، جوان خوب مىباشد.
كلمه هيئ از ماده تهيه و آماده كردن است. بيضاوى گفته
است كه اصل تهيه هر چيزى پديد آوردن هيات آن است[1].
و كلمه رشد - به فتحه را و شين- و همچنين كلمه رشد - به ضمه
را و سكون شين- راه يافتن به سوى مطلوب است. راغب گفته: رشد و