نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 343
رشد در مقابل غى است كه در جاى كلمه هدايت استعمال مىشود[1].
[مقصود از رحمت و رشد در دعاى اصحاب كهف:(رَبَّنا آتِنا مِنْ لَدُنْكَ رَحْمَةً وَ هَيِّئْ لَنا
مِنْ أَمْرِنا رَشَداً)]
و جمله(فَقالُوا رَبَّنا آتِنا مِنْ
لَدُنْكَ رَحْمَةً) تفريع دعاى ايشان است بر بازگشتن ايشان،
گويا وقتى ناتوانى و بيچارگى خود را ديدند مضطر به اين شدند كه از درگاه خدا مسئلت
نمايند، و اين تفريع را كلمه من لدنك تاييد مىكند، زيرا اگر دستشان
از هر چارهاى قطع نشده باشد، و ياس و نوميدى از هر طرف احاطهشان نكرده باشد
رحمتى را كه درخواست كردند مقيد به قيد لدنك نمىكردند، بلكه
مىگفتند آتنا رحمة- خدايا به ما رحمتى فرست هم چنان كه ديگران
مىگويند:(رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنْيا حَسَنَةً)[2] و يا مىگويند:
(رَبَّنا وَ آتِنا ما وَعَدْتَنا عَلى رُسُلِكَ)[3] پس مراد از رحمت سؤال شده تاييد الهى بوده در جايى كه مؤيدى غير او
نيست.
ممكن هم هست مراد از رحمت سؤال شده از ناحيه پروردگار پارهاى مواهب
و نعمتهاى مختص به خدا باشد از قبيل هدايت كه در مواضعى از كلام مجيدش آن را از
ناحيه خودش به تنهايى دانسته است، تقييد به جمله من لدنك هم خالى از
اشعار به اين معنا نيست. و ورود نظير اين قيد در دعاى راسخين در علم كه در قرآن
آمده باز اين احتمال را تاييد مىكند، چنانچه فرموده:(رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَيْتَنا وَ هَبْ لَنا مِنْ لَدُنْكَ
رَحْمَةً)[4] كه مىدانيم در اين درخواست جز هدايت چيزى را نخواستهاند.
و در جمله(وَ هَيِّئْ لَنا مِنْ
أَمْرِنا رَشَداً) مراد از أمرنا آن وصفى است
كه مخصوص به خود آنان بوده. و به خاطر همان وضع از ميان قوم خود بيرون آمده و فرار
كردهاند و حتما آن قوم در پى مردم با ايمان بودهاند تا هر جا يافتند آنها را به
قتل برسانند، و يا بر پرستش غير خدا مجبورشان كنند. و اين عده پناهنده به غار شدند
در حالى كه نمىدانستند سرانجام كارشان به كجا مىرسد، و چه بر سرشان مىآيد، و
غير از پناهندگى به غار هيچ راه نجات ديگرى نداشتند، و از همين جا معلوم مىشود كه
مراد از رشد همان راه يافتن و اهتداء به روزنه نجات است.
پس اين جمله، يعنى جمله(وَ هَيِّئْ لَنا
مِنْ أَمْرِنا رَشَداً) بنا بر احتمال اول- از دو