مراد از(الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ
مِنْ قَبْلِهِ) كسانىاند كه قبل از نزول قرآن، خدا و
آيات او را مىشناختند، چه از يهود و چه از نصارى و چه از غير ايشان، بنا بر اين
هيچ جهتى ندارد كه ما آن را به طائفه معينى اختصاص دهيم.
مگر آنكه كسى بگويد: از سياق استفاده مىشود كه مقصود از آن، علماى
اهل حقند كه دينشان منسوخ نشده باشد و چنين كسانى منحصرا علماى مسيحيت خواهند بود
چون قبل از نزول قرآن دين غير منسوخ همان نصرانيت بود و منظور از علماى ايشان
آنهايند كه از دين خدا روى برنگردانده و آن را دستخوش تحريف نكردند.
و به هر حال مقصود از اينكه فرمود: قبل از آن علم داده
شدند اين است كه براى فهم كلمه حق و قبول آن مستعد شدند چون مجهز به فهم
حقيقت معناى حق گشته بودند، در نتيجه حق بودن قرآن كريم هم در دلهاى ايشان ايجاد
خضوع بيشترى كرده است.
(يَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ سُجَّداً)- كلمه اذقان جمع ذقن به معناى چانه است كه
محل اجتماع دو طرف صورت است، و خرور كردن ذقن به معناى به خاك افتادن
براى سجده است، و كلمه سجدا نيز همين معنا را بيان مىكند. و اگر از
ميان جهات مختلف صورت، از پيشانى و گونه و چانه، تنها چانه را ذكر كرده براى اين
است كه چانه از ديگر جهات صورت به زمين نزديكتر است و در هنگام به خاك افتادن
زودتر به زمين مىرسد. و چه بسا كه گفته[1]
باشند: مقصود از اذقان همه صورت است كه به طور مجاز، جزء صورت را بر كل آن
اطلاق نمودهاند .
(وَ يَقُولُونَ سُبْحانَ رَبِّنا إِنْ كانَ وَعْدُ رَبِّنا
لَمَفْعُولًا)- يعنى خداى را از هر نقيصه و از آن جمله
خلف وعده منزه مىدارند. از سياق آيات قبل استفاده مىشد كه مقصود از وعده،
وعدهاى است كه خداى تعالى به بعثت و زنده كردن مجدد خلق داده بود، و اين در قبال
اصرارى است كه مشركين بر نبودن بعث و انكار معاد داشتند هم چنان كه در آيات سابق
بر اين نيز، مكرر نقل شد.
(وَ يَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ يَبْكُونَ وَ يَزِيدُهُمْ
خُشُوعاً)- قبلا خرور براى سجده را كه معناى خشوع را مىرساند فرموده بود، در
اين جمله مجددا آن را به اضافه گريه آورده تا معناى خضوع را افاده كند، زيرا
خرور به تنهايى تذلل و اظهار حقارت با جوارح بدنى است و خشوع