نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 295
روايت كردهاند كه در ذيل آيه:(وَ يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ)
فرموده: روح يكى از فرشتگان است كه هفتاد هزار روى دارد و هر رويش هفتاد هزار زبان
دارد و هر زبانش با هفتاد هزار لغت حرف مىزند و خدا را تسبيح مىكند، و خداى
تعالى از هر تسبيح او فرشتهاى خلق مىكند كه تا روز قيامت با فرشتگان پرواز
مىنمايد[1].
مؤلف: از جنس ملك بودن روح با ظاهر عدهاى از آيات قرآنى نمىسازد،
چه ظاهر بسيارى از آيات اين است كه روح خود يك نحوه مخلوقى است كه فرشته آن را
نازل مىكند مانند آيه:(يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ
بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ)[2]، و آياتى ديگر، و همچنين با روايات هم نمىسازد، و ما در تفسير
جمله(يُنَزِّلُ الْمَلائِكَةَ بِالرُّوحِ مِنْ أَمْرِهِ) در سوره نحل حديثى از على (ع) نقل كرديم كه ملك بودن روح را انكار
مىكرد، و به همين آيه استدلال فرمود:
بنا بر اين عبرت در مساله روح به رواياتى است كه اينك از نظر شما
مىگذرد.
در كافى به سند خود از ابى بصير روايت كرده كه گفت: من از امام صادق
(ع) از آيه:(يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ
رَبِّي) سؤال نمودم، فرمود: روح مخلوقى است بزرگتر از جبرئيل و ميكائيل كه
همواره همراه رسول خدا 6 بود، و همان روح همراه امامان نيز هست، و از عالم ملكوت
است[3].
مؤلف: در اين معنا روايات ديگرى نيز هست و اين روايت با مدلول آيات
به شرح و توضيحى كه داديم موافقت دارد.
و در تفسير عياشى از زرارة و حمران از ابى جعفر و ابى عبد اللَّه (ع)
روايت كرده كه از آن دو بزرگوار معناى آيه:(يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ) را پرسيدند در جواب فرمودند
خداى تبارك و تعالى احد و صمد است و صمد عبارت است از هر چيز بدون جوف، پس روح
خلقى است از خلائق او كه داراى چشم و نيرو و تاييد است، و خداوند آن را در دلهاى
پيغمبران و مؤمنين قرار مىدهد[4].
مؤلف: اگر در صدر اين روايت متعرض معناى صمد شدند براى اين بوده كه
خواستهاند از توهمى كه ممكن است از تعبير (وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي)- از روح خود در او
دميدم به ذهن درآيد جلوگيرى كرده باشند، چون آدمى از تعبير نامبرده در اين
توهم مىشود