نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 276
و گاهى به آن حقيقتى اطلاق مىشود كه در
حيوانات و نباتات زنده وجود دارد، و پارهاى از آيات اشعار به اين معنا دارد، يعنى
زندگى حيوانات و نباتات را هم روح ناميده چون همانطور كه گفتيم حيات متفرع بر
داشتن روح است.
پس، از آنچه گذشت با تمام طول و تفصيلش معناى آيه(يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ
رَبِّي) روشن شد، و معلوم شد كه جواب آيه از سؤال از روح مشتمل بر بيان
حقيقت روح است، و اينكه روح از مقوله امر است، به آن معنايى كه گذشت. و اما جمله(وَ ما أُوتِيتُمْ مِنَ الْعِلْمِ إِلَّا قَلِيلًا) معنايش اين است كه آن علم به روح كه خداوند به شما داده اندكى از
بسيار است، زيرا روح موقعيتى در عالم وجود دارد و آثار و خواصى در اين عالم بروز
مىدهد كه بسيار بديع و عجيب است، و شما از آن آثار بىخبريد.
[اقوال مختلف و متعدد مفسرين در باره مراد از روح در آيه:(يَسْئَلُونَكَ عَنِ الرُّوحِ ...)]
اين بود نظريه ما در باره روح ولى مفسرين در اينكه مراد از روح كه در
آيه مورد بحث مورد سؤال و جواب قرار گرفته چيست اقوال مختلفى دارند.
بعضى[1] از ايشان
گفتهاند: مراد از روح كه در آيه از آن سؤال شده همان روحى است كه خداى تعالى در
آيه(يَوْمَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ الْمَلائِكَةُ صَفًّا) و در آيه(تَعْرُجُ الْمَلائِكَةُ وَ
الرُّوحُ إِلَيْهِ ...) از آن اسم برده، ولى اين
مفسرين دليلى بر گفته خود ارائه ندادهاند.
بعضى[2] ديگر
گفتهاند: مراد از آن، جبرئيل است، زيرا خداى تعالى او را روح ناميده و فرموده:(نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ عَلى قَلْبِكَ) دليل ايشان همين است كه خدا او را روح ناميده، ولى صرف ناميدن، دليل
نمىشود بر اينكه هر جا كلمه روح بيايد به معناى جبرئيل باشد، علاوه بر اين ما در
آغاز گفتار خاطرنشان ساختيم كه تسميه جبرئيل به روح معناى خاصى دارد، و اگر اين
معنا نبود مىبايستى عيسى و جبرئيل شخص واحدى باشند چون خداى سبحان عيسى را نيز در
كلام خود روح ناميده.
بعضى[3] ديگر
گفتهاند: مراد از روح، قرآن كريم است، چون خداى سبحان آن را روح خوانده، و حاصل
سؤال و جواب در آيه مورد بحث اين است كه مردم از تو از قرآن مىپرسند كه آيا از
امر خداست و يا از خود تو؟ جوابشان بگو كه از ناحيه امر پروردگار من است، و غير از
پروردگار من كسى قادر نيست مانند آن را بياورد، و به همين جهت قرآن آيتى