responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 261

را در ايجاد و عدم ايجاد متساوى النسبة ندانيم، و او را بدون رعايت مصلحت و يا داعى ديگرى مجبور در كار خود بدانيم، و اين مذهب اشاعره است.

و گرنه اگر او را مختار بدانيم چه مانعى دارد كه در انتخاب خيرات و يا شرور اختيار داشته و هر كدام را كه بخواهد انجام دهد و ليكن چيزى كه هست حكما و اساطين اسلام مى‌گويند: افق اختيار خداى تعالى عالى‌تر از اين تصورات است، و امور عالم منوط به قوانين كلى است و افعال او مربوط به حكمت‌ها و مصالحى است آشكار و نهان.

آن گاه مى‌گويد: و اما گفتار امام فخر كه گفته است: فلاسفه بعد از آنكه قائل به جبر در افعال شده‌اند ديگر خوض و دقتشان در اين بحث از جمله فضوليها و گمراهى صرف است، زيرا پرسش از اينكه چرا فلان شر ايجاد شد نظير پرسش از اين است كه چرا آتش سوزندگى از خود بروز مى‌دهد، آرى سوزندگى از ذات آتش برمى‌خيزد نه از اختيارش ناشى از تعصب اوست.

زيرا محققين از حكما و فلاسفه قائل به جبر نبوده بلكه اختيار را اثبات كرده‌اند، و هرگز صدور افعال خدايى از خداى تعالى را مانند صدور سوزندگى از آتش جبرى نمى‌دانند.

و به فرض هم كه گفتار وى را قبول نموده و همه را جبرى مذهب بدانيم تازه باز بحثشان در اين مساله فضولى نيست، زيرا باز هم جاى اشكال هست كه با اينكه خداى تبارك و تعالى خير محض است و تركيبى در ذات او نيست ديگر چه معنا دارد كه در عالم شرور پيدا شود، مگر خداوند مركب از دو جهت- خير و شر- است تا خيرات را ناشى از آن جهتش و شرور را صادر از اين جهتش بدانيم، آرى حكما و لو به گفته او جبرى مذهب باشند به محض اينكه به اين مساله برمى‌خورند فورا به ذهنشان مى‌آيد كه پس افتراء مجوسيها درست است كه يك مبدأ براى شرور و يكى براى خيرات قائلند، و لذا براى رهايى از اين اشكال به خود اجازه داده‌اند كه وارد اين بحث شده و آن را حلاجى كنند، پس بحث ايشان نه تنها فضولى نيست كه فضل است.

(قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلى‌ شاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدى‌ سَبِيلًا).

شاكله - به طورى كه در مفردات گفته- از ماده شكل مى‌باشد كه به معناى بستن پاى چارپا است، و آن طنابى را كه با آن پاى حيوان را مى‌بندند شكال (به كسر شين) مى‌گويند، و شاكله به معناى خوى و اخلاق است، و اگر خلق و خوى را شاكله خوانده‌اند بدين مناسبت است كه آدمى را محدود و مقيد مى‌كند و نمى‌گذارد در آنچه مى‌خواهد آزاد

نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی    جلد : 13  صفحه : 261
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست