نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 260
خدا خلق كرده، اراده الهى ايجادش نموده و
قضاى الهى بر آن رانده شده.
و اما عدمهايى كه همراه آن است مستند به خدا نيست، بلكه مستند به
نداشتن قابليت بيشتر خود او و قصور استعداد اوست، پس چرا همان عدمها را هم مخلوق
دانسته نسبت جعل و اضافه به آنها مىدهيم، از اين جهت است كه آميخته و متحد به آن
مقدار وجود مىباشند.
و به بيانى روشنتر امور به پنج قسمند 1- آنها كه خير محضند 2- آنها
كه خيرشان بيشتر از شرشان است 3- آنها كه خير و شرشان يكسان است 4- آنها كه شرشان
بر خيرشان مىچربد 5- آنها كه شر محضند. از اين پنج قسم امور سه قسم آخرى آنها
معقول نيست كه هستى به خود بگيرند زيرا هست شدن آنها مستلزم ترجيح بلا مرجح است و
يا ترجيح مرجوح بر راجح.
و اگر حكمت الهى را كه از قدرت و علم واجبى او سرچشمه مىگيرد، و
همچنين جود خدايى را كه هرگز آميخته با بخل نمىشود در نظر بگيريم حكم خواهيم كرد
بر اينكه بر چنين خدايى واجب مىآيد كه فيض خود را به وجهى مصروف كند كه اصلح و
شايستهتر براى نظام اتم است، و از امور پنجگانه گذشته دو تاى اولى را كه ايجاد
كند كه عبارت بود از خير محض و آن ديگرى كه خيرش بيش از شرش مىباشد، زيرا اگر
اولى را خلق نكند مرتكب شر محض شده، و اگر دومى را خلق نكند شر بيشتر را خلق كرده
است.
بنا بر اين آنچه از شرور كه به نظر ما مىرسد نسبت به آنچه كه از
خيرات به چشم مىخورد نادر و قليل است، و شر قليل به خاطر خير كثير تحقق يافته و
ممكن نبود تحقق نيابد.
امام فخر رازى در اينجا دچار اشتباهى شده كه گفته است: اينكه حكما
گفتهاند:
شرور اعداماند و مستند به خدا نيستند حرف بيهودهاى
است و با مسلك خود آنان منافات دارد كه خداى تعالى را علت تامه عالم مىدانند و
اعتراف مىكنند كه انفكاك معلول از علت تامه محال است زيرا با چنين اعترافى خداى
تعالى در كارهايش مجبور است، و اختيارى ندارد كه فلان كار را بكند و آن ديگرى را
نكند، او خواه ناخواه علت هر چه هست را ايجاد مىكند چه خير و چه شر، نه اينكه سبك
سنگين نموده راجح را خلق كند.
و اشتباه او در اين است كه نفهميده اين وجوب و خواه ناخواهى كه
معلولات دارند عينا تاييد وجودشان را از قبل علت خود گرفتهاند، وقتى وجوب مخلوق
مانند وجودش عاريتى و از ناحيه خداى تعالى باشد ديگر معقول نيست همين معلول برگشته
حاكم و قاهر بر علت خود شده و او را مجبور بر انجام عمل (ايجاد مخلوق) و تجديد
حدود آن سازد.
در اينجا صاحب روح المعانى انصاف را از دست نداده نخست به بحث گذشته
ما اشاره نموده و گفته است: مخفى نماند كه اين سخن بنا بر اين مذهب تمام است كه
اراده خدا
نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 260