نام کتاب : ترجمه تفسیر المیزان نویسنده : علامه طباطبایی جلد : 13 صفحه : 211
بعضى[1]
گفتهاند: مراد از دعا دعاى عبادت است نه دعاى درخواست و در نتيجه جمله من
تدعون مختص به همان معبودهايى است كه مىپرستيدند، در نتيجه استثناء مزبور
منقطع است، و معناى آيه اين است كه وقتى بيچارگى گريبان شما را در دريا گرفت
خدايانى كه همواره عبادت مىكرديد از خاطرهايتان محو مىشود، و ليكن خداى سبحان را
هيچوقت غايب نديده و فراموش نمىكنيد .
و ظاهرا مراد از ضلال همان معناى معروف آن است كه مخالف
هدايت است، و گفتار در آيه بر اساس تمثيل آمده آن هم تمثيلى لطيف، مثل اينكه وقتى
انسان در دريا بيچاره مىشود به قلبش مىافتد كه دست به دامن معبودش شود و مقصودش
از معبود به خاطر انس ذهن و سوابقى كه دارد همان آلههاى است كه هميشه آنها را
مىخواند، آن گاه آلهه يكى پس از ديگرى به ذهن شخص گرفتار مىآيند، و در راه آمدن
از يكديگر پيشدستى مىكنند تا شايد خود را به يارى وى برسانند، و ليكن هيچيك از آن
آلهه به شخص درمانده نمىرسند و در راه گم مىشوند، و در نتيجه شخص مزبور هيچ وقت
بياد آنها نمىافتد، و ناگزير از همان بار اول متوجه خدا مىشود، و خداى را در دل
خود حاضر مىبيند، و به ياد او مىافتد و دست به دامن او مىزند، با اينكه تا كنون
از او اعراض مىكرد، خداى تعالى هم ايشان را پاسخ گفته و به سوى خشكى نجاتشان
مىدهد.
از همين جا روشن است كه مراد از ضلال همان معناى معروف
آن، يعنى راه گم كردن است، و مراد از من تدعون تنها آلههاى است كه به
غير خدا مىخوانند، و استثناء هم استثناء منقطع است، و وجه منقطع بودن اين است كه
آن معناى تشبيهى كه گفتيم كلمه ضل آن را مىرساند با ساحت قدس خداى
تعالى مناسب نيست چون نمىتوان در اين تشبيه خداى را هم در سر راه قرار داده و در
آمدن شريك آلههاش قرار داد تا پس از گم شدن آلهه تنها او به سوى خواهنده قطع طريق
نمايد از همين جهت بايد گفت استثناء مزبور استثناء منقطع است.
علاوه بر اين، جمله(فَلَمَّا
نَجَّاكُمْ إِلَى الْبَرِّ أَعْرَضْتُمْ)
ظاهر در اين است كه مراد از دعوت دعاى مسئلت است، نه دعاى عبادت، و
چون مشركين در خشكى و در حال عادى از خداى تعالى اعراض داشته و هيچ وقت او را
نمىخواندند، و جمله من تدعون كه ظاهر در استمرار و هميشگى است كه
مىرساند كه مراد از آن خواندن آلهه است كه هميشه